
داستان فیلم در مورد زنی بنام لینی است. متاهل و دارای فرزند. او به مواد مخدر اعتیاد دارد و با هر مردی که دلش بخواهد میخوابد. اما او دارای شخصیت افسرده ای می باشد. زمانی که خانواده اش را در حال از هم پاشیدن میبیند، لینی آخرین تلاشش را برای دست برداشتن از کارهای نادرست و رسیدن به رستگاری انجام می دهد...


داستان سریال در مورد مردی به نام جاناتان ایمز می باشد که یک نویسنده است که تا به حال تنها یه کتاب نوشته است. همچنین وضع مالی خوبی ندارد و مشغول فروش ماریجوآنا هم هست البته خودش هم شدیدا به ماریجوانا اعتیاد دارد و الکلی هم هست. در ابتدای داستان می بینیم که دوست دختر ایمز وی را ترک کرده و همه وسایل خانه را با خودش می برد و برای ایمز تنها کتاب ها و لپ تاپش باقی می ماند. ایمز که عاشق کتابهای پلیسی است در یک سایت شروع می کند رزومه کاری خودش را به عنوان کارآگاه خصوصی می نویسد و این تازه شروع اتفاقات است. حالا مردم به او زنگ می زنند و مشکلات خود را با وی در میان می گذارند ...