
گرگ يک پرستار مرد است که چند ماهی است به دختری به اسم پم علاقمند شده و اکنون آنها با هم نامزد شده اند. گرگ که می خواهد به رابطه بین شان رسمیت ببخشد و با پم ازدواج نماید خود را آماده می کند تا با خانواده همسر آینده اش ملاقات کند. بنابراین بهمراه پم نزده خانواده او می رود. پدر زن آينده گرگ جک نام دارد و مامور سابق اف.بی.آی بوده است. جک مردی است خشن با پیش داوری های سفت و سختش که معتقد است گرگ بدرد پم نمی خورد. او تصميم دارد گرگ را توسط دستگاه دروغ سنجی که خودش اختراع کرده امتحان نماید. گرگ نيز جوانی است دست و پا چلفتی بنابراین رابطه آنها بدون مشکل از آب در نمی آید و بدين ترتيب ماجراهای بين اين دو آغاز می شود.

يک ستاره ي دنباله دار عظيم به طرف کره ي زمين در حرکت است. قرار بر اين مي شود که «هري استامپر» (ويليس) و گروهش روي تکه ي اصلي ستاره ي دنباله دار فرود بيايند، تا عمق ۲۰۰ متر آن را سوراخ کنند و يک بمب اتمي در آن کار بگذارند. انفجار اين بمب ستاره ي دنباله دار را دو نيم خواهد کرد...

«تری فلورس» (لوپز)، مستندساز جوان، مأمور ساختن فیلمی درباره ی قبیله ای از سرخ پوستان در آمازون می شود. در منطقه مرد غریبه ای که «پل سارون» (وویت) نام دارد، ادعا می کند قبیله ی مورد نظر را می شناسد و تری وگروه فیلم برداری را به آن جا خواهد برد. اما در عوض، گروه را به محل اختفای «آناکوندا» می برد؛ مار غول پیکری که آدم ها را درسته قورت می دهد...