"امانوئل" که گذشته گناه آلود خود را ترک کرده به صومعه ای رفته و خود را وقف کار در آنجا می کند."مونیکا" دختر بارون ثروتمندی به صومعه آمده و او مسئول مراقبت او می شود اما وقتی رفتار دختر خاطرات گذشته او را به یادش می آورد او هویتش را مورد سوال قرار می دهد...
"جو تنکس" کلاهبرداری حرفه ای به "بیل" دورگه و "لوسی" ساده لوح می پیوندد تا سیصد هزار دلار از سرگرد "کبوت" سرقت کنند. نقشه استادانه آنها مملو از دروغ است اما "جو" به نظر می رسد همیشه می داند چه کار می خواهد انجام دهد...
سال ۱۹۱۳. «خوان ميراندا» (استايگر)، دهقان مکزيکي، با پدر و شش فرزندش به راهزني روي مي آورد. آنان به «شان مالوري» (کوبرن)، متخصص انفجار ايرلندي، برمي خورند و «خوان» فکر مي کند که با کمک «شان» مي تواند به آرزوي قديمي اش سرقت از بانک ملي شهر مسا ورده برسد...
یک دانشمند دیوانه زمانی که همسرش را در حال خیانت می‌بیند تصمیم میگیرد او را شکنجه کند و آهسته آهسته مرگی دردناک را به او تحمیل کند...