
بعد از نابودی منطقه ی دوازده و فرار کتنیس و دوستانش از دست کاپیتول، آن ها به منطقه ی سیزده می روند که در زیر زمین جای گرفته شده. جنگ و شورش در منطقه های دیگر بر علیه کاپیتول بالا گرفته و تنها امید و سمبل مردم کتنیس است که به عنوان ماکینجی (مرغ مقلد) باید زنده بماند، اما کتنیس هدف های دیگری هم دارد که یکی از آن ها نجات پیتاست...


داستان سریال با بازگشت پزشکی به نام TC Callahan از ماموریت دشوار جنگی از افغانستان به کشورش و ورودش به شیفت شب بیمارستان San Antonio Memorial شروع میشود جایی که TC Callahan و تیم همکارانش از هفت شب تا هفت صبح باید در تلاش و جدالی دوگانه برای نجات جان بیماران و مواجه با حقایق دشوار اداره بیمارستان باشند. اما حالا شیفت شب بیمارستان تحت مدیریت Michael Ragosa در اومده که بیشتر به فکر کاهش هزینه هاست تا ارایه خدمات بهتر به بیماران و TC که در ارتش هم نشان داده فرد جسوریست و با عبور از قوانین و مخالفت با مقامات بالاتر از خودش مشکلی نداره وارد نبرد با Michael و معاونش Jordan Alexander دوست دختر سابقش میشود.

بامداد شروع حقوق مدنی، سه بانوی اهل می سی سی پی در شرف برداشتن قدمی اعجاب انگیز در زندگی شان هستند. یکی از این سه بانو «اسکیتر» ۲۲ ساله است که به تازگی از دانشگاه به خانه برگشته و بزرگترین غصه ی مادرش هم اکنون ازدواج اوست. بانوی دیگر خانومی دورگه ی امریکایی افریقای حکیمی به نام «آیبیلین» است، او خدمتکاری است که به تازگی فرزندش را از دست داده. و بانوی سوم «مینی»، بهترین دوست آیبیلین است که به دنبال شغلی محترمانه می گردد. با اینکه این خانم ها تفاوت های بسیاری دارند اما دست سرنوشت آنها را با هم همراه می کند تا نقشه ای محرمانه و حیاتی را پیش ببرند...


داستان این سریال در مورد مردی است به نام پاتریک جین که در مورد ماجرا های جنایی تحقیق می کند و دارای استعداد های فوق العاده مانند شرلوک هلمز و همچنین از قدرتهایی مانند خواندن مغز نیز بهره میبرد و از اسرار نهفته در جرم ها و قتل ها پرده بر می دارد . اوگذشته خود را با پشیمانی کنار گذاشته او در گذشته تظاهر می کرده که باارواح ارتباط دارد که همین قضیه موجب کشته شدن خانواده اش توسط یک قاتل زنجیره ای شده است...

«هنک دیرفیلد» کهنه سرباز جنگ ویتنام پیامی از طرف ارتش مبنی بر بازگشت پسرش از عراق و سپس ناپدید شدنش دریافت می کند. هنک که یکی دیگر از پسرانش را سال ها قبل از دست داده، این بار برای یافتن دومی عازم محل خدمت وی می شود. در آنجا با مراجعه به بخش گمشدگان اداره پلیس متوجه می شود که تشکیلات پلیس قادر به کمک به او نیست، چون تحقیقات در مورد پرسنل نظامی فقط بر عهده ارتش است. اما اصرار او و اینکه نظامی ها در حال مخفی کردن چیزی هستند، توجه کارآگاه «امیلی سندرز» را جلب می کند. پس از یافته شدن جسد تکه تکه شده «مایک دیرفیلد» ارتش با اعلام اینکه جسد در محدوده منطقه نظامی یافته شده، پرونده را از دست سندرز خارج می کند. اما پرس و جو از افراد محلی توسط هنک دیرفیلد که موفق شده موبایل پسرش را از کمد وسایل وی در پایگاه کش برود، او را به سوی سرنخ هایی هولناک درباره چگونگی مرگ پسرش راهنمایی می کند...