امی، یک گردشگر ژاپنی، و جیمی، در یک کلوب با هم آشنا می‌شوند، اما امی ناگهان ناپدید می‌شود. هجده سال بعد، جیمی با دریافت پستکاری از امی به ژاپن سفر میکند تا گذشته را از نو مرور کند و به دنبال آرامش باشد.
سه بچه به طور اتفاقی شاهد و فیلمبردار یک قتل می‌شوند و این موضوع باعث ایجاد دردسرهایی برای آنها می‌شود.
یو کاتایاما مرد جوانی است که در روستای دورافتاده اما زیبای کامونمورا زندگی می کند. او از کودکی در آنجا زندگی کرده و به دلیل حادثه ای در گذشته قادر به ترک آنجا نیست. یو برای پرداخت بدهی مادرش در زباله دانی کار می کند.یک روز، میساکی ناکای از توکیو به کامونمورا باز می گردد. یو و میساکی دوستان دوران کودکی بودند. بازگشت او یو را تغییر می دهد...
مردی در شب قبل از عروسی‌اش به طور اتفاقی درون یک چاه می افتد و با مشکلات زیادی روبرو می‌شود...
دو قاضی به طور ناخواسته درگیر پرونده‌های مرتبط با یک شرکت بزرگ محلی و وزیر دفاع ژاپن می شوند ...
ماتسوری تاکابایاشی بیست ساله متوجه می شود که به دلیل یک بیماری صعب العلاج تنها ده سال از زندگی اش باقی مانده است. او تصمیم می گیرد که به زندگی اش فکر نکند و عاشق نشود، اما در یک جلسه در مدرسه با کازوتو مانابه آشنا می شود...
داستان در مورد پسربچهای است که به خواهر کوچکترش میرای حسادت میکند و احساس میکند که والدین او تنها به میرای توجه دارند و سعی دارد با خرابکاری و کارهای بچه‌گانه باز هم توجه والدینش را جلب کند. اما در یکی از این روزها او از طریق باغ خانه‌شان در زمان سفر میکند و با همراهی میرای نوجوان که از آینده آمده با بستگانش در دورانهای مختلف ملاقات میکند و نسل به نسل زندگی روزانهی بستگانش را نظاره‌گر می‌شود و…
فیلم که بر اساس کتابی به قلم کارگردان ساخته شده داستان نویسنده ای را دنبال میکند که بتازگی همسر خود را در یک تصادف از دست داده و با وجود غم و اندوه، از فرزندان مردی کارگر که او نیز همسرش را در همان حادثه از دست داده، مراقبت می کند...
یک زن جوان تعدادی بازیگر و غریبه را استخدام می کند تا در مراسم عروسی اش تظاهر کنند که دوستان و خویشاوندان او هستند...