
مردي به نام «اسميت» (کلیو اوون) هنگام انتظار در ايستگاه اتوبوس و خوردن هويج شاهد تعقيب یک زن توسط مردي خشن مي شود. مرد قصد دارد او را به قتل برساند، و بر زبان آوردن دشنامي به اسميت سبب دخالت او مي شود. اسميت مانع از کشته شدن زن مي شود، اما دوستان مرد از راه رسيده و تيراندازي به قصد کشتن زن و اسميت آغاز مي شود. همزمان زن کودک را به دنيا مي آورد، ولي با وجود مهارت اسميت هنگام فرار کشته مي شود. اسميت ناچار کودک را با خود مي برد و زماني که مي فهمد آدم کشي به نام «هرتز» (پاول جیاماتی) و گروهش در صدد از ميان بردن کودک نيز هستند، ناچار به حفظ او مي شود و ...

این فیلم ۴ بخش پخش میشود که چهار زندگی مختلف را با تمام مشکلاتشان مورد تحلیل قرار میدهد در اپیزود اول فردی به نام نیکلا در تصادفی فلج میشود که در نتیجه مجبور به رفتن پیش فیزیوتراپی به نام لوسیا میشود و عاشق وی شده و … . در داستان دوم فرانکو و مانوئلا زوج جوانی هستند که بدلیل اینکه بچه دار نمیشوند به پزشکی در بارسلونا مراجعه کرده و داستانهای مختلفی را بوجود می آورند و … . در داستان سوم فیلیپو و فاسکو دو همجنس ب-ا-ز هستند که تصمیم به ازدواج میگیرند ولی … . در داستان چهارم فردی به نام ارنستو که یک گارسون در رستوران بزرگ محسوب میشود عاشق کمک سر آشپز انجا میشود ولی …

"مارتینو" یک معلم جوان، ایده آل گرا و به شدت ضدناپلئون است که عاشق یک بارونس زیبا و نجیب به نام "امیلی" می شود. او که به عنوان تبعید در شغل کتابدار مشغول به کار می شود و به شدت از این کار بدش می آید، او شروع به نگارش خاطرات ناپلئون می کند و کم کم به ارزش مردی در پشت سر نام اسطوره ای ناپلئون پی می برد...

در پاریس، یک مرد بنام «فرانسیس» در یک قرعه کشی برنده می شود. او به یک میخانه می رود و به یک فاحشه بنام «دانیلا» پیشنهاد می کند، که در ازای گرفتن صد هزار یورو در ماه، تا زمانی که پولش به اتمام برسد، با او زندگی کند. فرانسیس مردی تنها است و ناراحتی قلبی هم دارد، دانیلا به مدت ۸ روز پیش او می ماند، اما...

در سال ۱۷۹۶ و در زمان اشغال کشور آلمان توسط ناپلئون، دو برادر کلاهبردار به اسامی «ويلهم گريم» و «جيکوب گريم» بين دهکده های مختلف سفر کرده و به هر دهکده که می رسند نمايشهای جادوئی به راه می اندازند. آنها ادعا می کنند که با عالم ارواح ارتباط دارند و با ترساندن مردم روستائی کسب درآمد می کنند...