
هيوستن. دقايقي پيش از آغاز نخستين پرواز تحقيقاتي سفينه ي کاپريکورن يک به مريخ، سه فضانورد آن ايستگاه فضايي ربوده مي شوند. پس از پرواز به ظاهر موفقيت آميز سفينه، «دکتر جيمز کلووي» (هالبروک) توضيح مي دهد که چگونه به خاطر فشارهاي کنگره مجبور بوده سفر سه فضانورد به مريخ را به شکل دروغين بر روي زمين بازسازي کند...

فروشنده اي به نام «ديويد مان» (ويور) که براي انجام کاري به کاليفرنيا رفته، به خاطر ترافيک سنگين بزرگ راه، از يک جاده ي محلي به راهش ادامه مي دهد. او در ميانه ي راه، براي پرهيز از دود غليظ يک تانکر، از آن سبقت مي گيرد، اما اين کار راننده ي تانکر را به خشم مي آورد و تعقيب و گريزي ديوانه وار و خطرناک آغاز مي شود.

جزیرهای کنار سواحل نیوانگلند، تابستان سال ۱۹۴۲. نوجوانی بهنام «هرمی» (گریمز) وقتش را با دو دوستش، «اوسی» (هاوسر) و «بنجی» (کونانت) میگذراند. کنجکاویهای آنان با پیدا کردن یک کتابچه راهنما تحرک میشود و رویاهای «هرمی» در وجود زنی بهنام «دوروتی» (اونیل) تجسم پیدا میکند که شوهرش به «هرمی» در وجود زنی بهنام «دوروتی» (اونیل) تجسم پیدا میکند که...

در سال ۱۹۰۹، دورهای که هنوز هم سرخپوستان جنایات سفیدها به یاد دارند، «ویلیبوی» (بلیک) - یکی از سرخپوستان پایوت که گاوها را داغ میزند - برای جشن سالانه قبیله به کالیفرنیا باز میگردد و به ملاقات دختر مورد علاقهاش، «لولابونیفاس» (راس) میرود، ولی پدر دختر قافلگیرشان میکند و در درگیری بین آنان پدر «لولا» کشته میشود و این دو فرار میکنند. یک گروه تعقیب به فرماندهی «کریستوفر کوپر» (ردفورد) بهدنبال «ویلی بوی» به راه میافتد و...