

لوکاس هود، دزد سابق و اصلی، هویت یک کلانتر کشته شده را بر عهده می گیرد و به فعالیت های جنایتکارانه خود ادامه می دهد. به نظر می رسد گذشته او از طریق کسانی که سال ها قبل به او خیانت کرده بود، او را آزار می دهد. این خلافکار سابق عدالت خود را تحمیل می کند، جایی که خشونت در شهر نه چندان آرام آمیش ها در Banshee، پنسیلوانیا، در هر نقطه اوج می گیرد.

«برت رید» (ست روجن) در ظاهر یک روزنامه نگار است اما گاهی نقاب به چهره میزند و به مبارزه با افراد شرور شهر می پردازد و مردم این ابرقهرمان را زنبور سبز می نامند. کارته کاری بنام «کاتو» (جی چو) نیز در این راه به او کمک میکند. از طرفی روزنامه نگار کنجکاوی بنام «لنور کیس» (کامرون دیاز) قصد دارد که …


داستان سریال درباره ی افسر نیروی دریایی Steve McGarrett هست که در پی قتل پدرش از محل خدمت به هاوایی برمیگرده . فرماندار هاوایی بخاطر سوابق خانوادگی اون مجوز راه اندازی گروهی برای مقابله با جرم و جنایت در هاوایی و همچنین پیگیری قتل پدرش رو میده .. اون یک گروه ۴ نفره رو تشکیل میده و اختیارات نا محدودی که دارن به مقابله با خلافکاران اون جزیره میپردازن . در هر قسمت از سریال داستانی متفاوت جدا از داستان اصلی سریال دنبال میشه .

یک افسر آمریکایی بنام «کیت»، تنها کسی است که برای رفتن به آنتاریکا (منطقه ای در قطب جنوب) تعیین شده است. او باید به یک قتل رسیدگی کند در حالی که سه روز تا آغاز زمستان آنجا باقی مانده است. او در این راه با ماموری از سازمان ملل متحد بنام «گابریل» مواجه میشه که او هم به همین قتل رسیدگی می کند...


فکر کنین که یه تکنولوژی اختراع بشه که بتونه ” هویت ” و ” شخصیت ” قدیمی آدمها رو به طور کامل پاک کنه و در عوض هر بار به اونها ” شخصیت جدیدی ” بده ، شخصیتی که از هر لحاظی کامل و بدون نقص باشه و بتونه هر کاری که به منظورش ساخته شده رو به نحو احسن انجام بده و بعدش هم که کارو انجام دادن ، دوباره مثل هارد کامپیوتر پاک بشن و یک شخصیت دیگه بشه بهشون داد . حالا فرض کنین که این تکنولوژی در اختیار سازمانی مخفی قرار گرفته و این سازمان از افراد زندانی و یا داوطلب برای این امور استفاده میکنه. داستان اصلی سریال ، حوادثی رو که برای یکی از این افراد که به جای اینکه ۵ سال به زندان بره قبول کرده که ۵ سال برای این سازمان کار کنه ، و اسمش هم ( اکو ) هست رو برامون تعریف میکنه.....