

داستان در مورد مردی بیمار بنام Ptolemy است که توسط خانواده، دوستانش و حتی خودش فراموش شده است. او ناگهان بدون سرپرست مورد اعتماد خود رها می شود و در آستانه فرو رفتن در یک زوال عقل تنهایی قرار می گیرد. سپس مراقبت از او به نوجوان یتیمی به نام Robyn سپرده می شود. هنگامی که Robyn و Ptolemy درمانی پیدا می کنند که می تواند خاطرات فراموش شده ی Ptolemy را بازگرداند، سفری را به سوی حقایق تکان دهنده در مورد گذشته، حال و آینده آغاز می کنند.


یک خانواده معمولی برای شروعی دوباره و نو به خانه ای جدید میروند اما در این خانه اوضاع آنچنان که به نظر میرسد خوب و نرمال نخواهد بود. رازهای سر به مهر زیادی در این خانه وجود دارند. صاحبان پیشین آن بر اثر قتل و خودکشی از دنیا رفته اند. این خانه به آن زیبایی که به نظر میرسد نیست…راز چیست؟ مشکل کجاست؟ چرا صاحبان جدید پس از دیدن موارد مشکوک از خانه نمیروند و در آن میمانند؟ این خانه چه رازی را در خود پنهان کرده؟ سرنوشت این خانواده و اطرافیان آنها همگی به خانه گره خورده اس…

شهر کوچکي در ميسي سيپي. «جيک بريگانس» (مکانگي)، وکيلي تازه کار، دفاع از مردي سياه پوست به نام «کارل لي هيلي» (جکسن) را به عهده مي گيرد. «کارل» دو جوان سفيد پوست را به خاطر اذيت و آزار دختر ده ساله اش کشته و اين در شرايطي است که کوکلوکس کلان هاي محلي به رهبري «فردي لي باب» (کيفر ساترلند) محبوبيت دوباره اي پيدا کرده اند.