

در دورانی که تبعیض جنسیتی بیداد می کرد و نشستن مرد و زن در کنار هم پس از هفت سالگی نامناسب تلقی می شد، Leehwawon وجود داشت، نوع جدیدی از پانسیون که تمام کلیشه ها را شکست. یون دان اوه، صاحب این مسافرخانه، و ساکنانش، گروهی از مردان جوان شیک پوش، هر کدام داستان ها و رازهای خود را دارند. این یک رمان عاشقانه رمز و راز با طراوت است که توسط چهار جوان ادم خلق شده است.


جانگ با روم (Lee Seung-Gi) افسر پلیس تازه کاریست که با صداقت تمام ، جویای عدالت و رسیدن به حقیقت است تا اینکه با یک پرونده قتل زنجیره ای رو به رو میشود که قاتل آن از بیماری روانی سایکوپاتی (جامعه ستیزی) برخورد دار است ، درحالیکه تمام شهر بخاطر این قاتل در ترس و وحشت فرو رفته است ، جانگ با روم ، با این قاتل ترسناک رو به رو میشود …

این داستان در اواخر دوره ی گوریو و اوایل دوره ی چوسان اتفاق می افتد، وقتی دو دوست بخاطر اختلاف نظر درباره کشور خود، دشمن یک دیگر میشوند. سو هوای فرزند فرمانده سو گئوم میباشد . وی جنگجوی ماهریست که در مقابل بی عدالتی سکوت نمیکند. او زندگی بسیار سختی دارد اما با این حال بازم لبخند میزند. از طرفی نام سان هو فرزند زنی از طبقه پایین، فردی باهوش و با استعداد میباشد که سعی میکند تا امتحان خدمت سربازی را قبول شود کسی که رویایش را بخاطر رسوایی فساد پدرش از دست داده حالا نیز به علت یک سوتفاهم وارد یک درگیری با سو هوای میشود…