داستان فیلم فلورا، مادر مجردی را دنبال می کند که با پسرش مکس در حال جنگ است. او در تلاش برای یافتن سرگرمی برای مکس، یک گیتار را از زباله دانی پیدا می کند و متوجه می شود که زباله های یک نفر می تواند نجات یک خانواده باشد...
کانر، پسری چهارده ساله در دهه ۱۹۸۰ شهر دوبلین است که پس از به وجود آمدن مشکلات مالی برای خانواده اش، دوران تاریکی را سپری می کند تا اینکه یک روز او تصمیم می گیرد از خانه فرار کرده و برای تحت تاثیر قرار دادن دختر مرموزی که ازش خوشش می آید، یک گروه موسیقی تشکیل دهد...