

در دهه ۹۰ میلادی در شهر لس آنجلس پلیس شهر بدترین رفتار ممکن را با سیاهپوستان شهر داشت و به همین دلیل اداره پلیس درگیر پرونده سوءرفتار با شهروندان بود.در همین حال همسر سابق یکی از بازیکنان موفق و سیاه پوست فوتبال آمریکایی به او جی سیمپسون به طرز وحشیانه ای به قتل می رسد...


مرد کلاهبرداری به نام "ماریوس جوسیپوویک" به خاطر نپرداختن بدهیاش به تبهکاری خطرناک در حال فرار است. او برای بدست آوردن سرپناهی امن خود را به عنوان "پیت"، زندانی همبندش جا میزند و به خانوادهی مادری از هم پاشیدهی پیت میپیوندد. خانوادهای پر هیجان و نامتعارف که ممکن است پای او را به خطراتی باز کنند که سعی در فرار از آن را دارد و شاید در این مسیر بتواند صاحب خانوادهای مهربان شود که تابحال هرگز مزه آنرا نچشیده...


داستان سریال حول اسبی انسان نما به نام BoJack Horseman متمرکز می باشد که در دهه هشتاد و نود میلادی ستاره سیتکام محبوبی به نام Horsin' Around بوده است، اما هجده سال پس از کنسل شدن سریال را به بطالت و بیهودگی گذرانده است. با این حال اکنون تصمیم گرفته تا با نوشتن و انتشار زندگی نامه اش با کمک نویسنده جوانی به نام Diane Nguyen به آن دوران باشکوه باز گردد، اما در این میان مصرف بیش از حد نوشیدنی های الکلی، عدم تمرکز، مسئولیت ناپذیری و روابط پیچیده و عجیب با اطرافیانش رسیدن به این هدف را دشوار کرده است...

زمانی که پدر خانواده وستون ها به نام بورلی ( سم شپرد ) مفقود می شود، دختر بزرگ خانواده به نام باربارا ( جولیا رابرتز ) تصمیم میگیرد به همراه همسرش بیل ( اوان مک گرگور ) و دختر ۱۴ ساله شان جین نزد مادر خانواده ( مریل استریپ ) بازگردند تا بتوانند در این شرایط سخت وی را دلداری داده و در شرایط پیچیده کنونی کمکی کرده باشند...


داستان در ارتباط با شبکه سازمان جاسوسی شوروی، "کا.گ.ب" است که در آن سالها در کشور آمریکا تارهای خود را تنیده بودند. البته این مورد دو طرفه بود و هر دو کشور فعالیت گُسترده جاسوسی را برای کسب اطلاعات از طرف مقابل انجام میدادند. یک مرد و یک زن توسط کمونیست ها انتخاب میشوند تا به ازدواج یکدیگر درآیند. آنها پیش از این هیچوقت همدیگر را ندیده اند و یا عشقی در بین خودشان حس نکرده اند اما بخاطر آرمان های شوروی باید ازدواج کرده و با نام و مشخصات جعلی گام به "ینگه دنیا"، "امریکا" بگذراند! حاصل زندگی آنها پس از سالها دو فرزند دختر و پسر است که به هیچ وجه از پیشینه والدینشان آگاهی ندارند. آنها در محیطی کاملا آمریکایی، با رویایی آمریکایی بزرگ شده اند. برنامه های آمریکایی را از تلویزیون دیده اند و به مدارس آمریکایی در فلب ایالات متحده، یعنی "واشنگتن" میروند. زندگی این جاسوسان تقریبا بصورت آرامی میگذرد تا آنکه ماموری از FBI به خانه ای در همسایگی این زوج جاسوس نقل مکان میکند و این چنین اوضاع هر روز بغرنج تر میشود. فعالیت های جاسوسی انها نیز با پیامی از سوی "کا.گ.ب" تشدید میشود. "رفقا به پا خیزید." (رفقا: اصطلاحی رایج در میان کمونیست هاست.)