
جرج لوتز خانه ای به اسم آميتی ويل را در نيويورک به مبلغ پائينی خريداری کرده و به همراه همسر و سه فرزندش به آنجا نقل مکان می کند. آنها پس از مدتی در می يابند که اين خانه تاريخ خونباری داشته است. يکسال قبل در اين خانه پسر جوانی به اسم رونالد نيمه شب شش عضو خانواده اش را بقتل رسانده است. اکنون جرج و همسرش متوجه اتفاقات عجيب و ترسناکی در خانه می شوند از جمله اينکه بچه های لوتز با ارواح کشته شدگان تماسهائی برقرار می کنند و پدر رالف که کشيش محله است پس از تطهير خانه دچار يک بيماری حاد می شود و همچنين رفته رفته جرج احساس می کند شبيه رونالد شده است...

وقتي مادر «ميا ترموپليس» (هاتاوي) اعلام مي کند که پدر مرحومش، در حقيقت شاهزاده و صاحب تاج و تخت کشور کوچک اروپايي، «جنوويا»، بوده، در زندگي «ميا» تغيير و تحول اساسي به وجود مي آيد: حالا «ميا» تنها وارث آن تاج و تخت است و مادربزرگش، «ملکه کلاريس رينالدي» (اندروز) مي خواهد آداب و رسوم اشرافي را به آن دخترک ناشي بياموزد.