
در دنیایی متعلق به آینده، قرن هاست که بین انسان ها و خون آشام ها جنگ وجود دارد. در یکی از همین درگیری ها، خون آشام ها به خانواده ای حمله می کنند و دختری را به اسارت می برند. کشیشی که بین مردم و در شهری محصور شده زندگی می کند، متوجه می شود که آن دختر، برادرزاده ی اوست. او همراه با دوست برادرزاده اش که کلانتر شهر محسوب می شود و به رغم مخالفت اصحاب کلیسا، تصمیم می گیرد برای مقابله به دل خون آشام ها بزند. با نزدیک شدن به محل آن ها و پیدا کردن ردی از برادرزاده اش، کم کم متوجه می شود این گروگان گیری در واقع یک تسویه حساب قدیمی است.

خلاصه ي داستان: یک ادمکش حرفه ای جاناتان هارملوک ( کلینت ایستود ) توسط فردی ناشناس ماموریت پیدا میکند تا یک دانشجو و یک کلکسیونر و یک استاد دانشگاه را به قتل برساند وی که بعلت سالها دوری از این حرفه بسیار اماتور شده است تحت تمرین های سخت قرار گرفته تا خودرا برای این ماموریت اماده کند و ...