

داستان سریال دربارهی زندگی مرد جوانی به نام شان مورفی است که در شهر کوچکی زندگی میکند. او که مبتلا به سندروم ساوانت اوتیسمی میباشد ، یک رزیدنت بخش اطفال است که با توجه به ناتوانی پیشرفتهاش ، علیرغم اینکه یک رزیدنت نابغه به شمار میرود و با مهارت به درمان اطفال میپردازد ، در زندگی دچار مشکلاتی مانند برقراری ارتباط اجتماعی میباشد. او برای اینکه بتواند یک جراح کودکان شود با تلاش خود و با کمک دوستانش بر ناتوانیهای خویش غلبه میکند و موانع را کنار میزند...


داستان در مورد ۹۷ سال جنگ هسته ای بین انسان ها است که تمدن بر روی زمین از بین میرود. بازماندگان این جنگ در یک سفینه فضایی زندگی می کنند. روسای آنجا پس از مدتی تصمیم میگیرند ۱۰۰ نفر از جوانان سفینه را به زمین بفرستند تا اطلاعات بیشتری راجع به شرایط کنونی زمین بدست آورند...


داستان این سریال در دوران قدیمی انگلستان اتفاق می افتد، جایی که د..خ..ت..ر جوان انگلیسی آلیس با بازی Sophie Lowe درمورد دنیای متفاوت صحبت می کند، جای در آن سوی کلاه خرگوشی، که پر از عجایبی هم چون گربه ی نامرئی، هزارپای قلیان به دست است و او درمورد هزاران ماجرایی که در این سرزمین داشته صحبت می کند.پزشکان که متوجه حرف های غیر معمول آلیس می شوند در ابتدا فرض می کنند که او دیوانه شده و برای درمانش از داروهایی استفاده می کنند که باعث می شود همه چیز را فراموش کند. آلیس هم با روی باز از این درمان استقبال می کند تا بتواند خاطرات گذشته به خصوص یاد و خاطره ی عشق گم شده اش Cyrus (با بازی Peter Gadiot) را به دست فراموشی بسپارد و...


سريال در آينده و جایی اتفاق میافتد که سازمان پليس از ربات های شبه انسانی در انجام ماموريت ها کمک ميگيرد. داستان سریال در سال ۲۰۴۸ میلادی از جایی آغاز میشود که بعد از حمله بسیار شدیدی که به اداره پلیس شده مامور پلیسی به نام JOHN KENNEX (با بازی Karl Urban) بعد از ۱۷ ماه از کما خارج شده و متوجه میشود که علاوه بر اینکه دوست و همکارش ANNA MOORE(با نقش آفزینی Mekia Cox) از دست داده یک پای او نیز قطع شده و به جای آن عضو مصنوعی دیجیتالی با فناوری بالا به او پیوند داده شده است... این سریال توسط جی. اچ. وایمن برای برادران وارنر و بد روبات خلق شده است. جی. اچ. وایمن،جی. جی. آبرامز و برایان بورک هر سه کارگردانان این سریال هستند.


روزنامه نگار تحقیقاتی جف سفتون عادت کرده که به وسواسهای بیرحمانه برادرش "نیت" بخنده ، خصوصآً آخرین یاوه گوئیش در مورد سریال موفقی که قصد داره بهس صدمه بزنه ، اگرچه وقتی که برادرش به طرز مرموزی غیبش میزنه جف کاملا پارانویای نیت رو جدی میگیره ، و تو فرآینده کشف دنیای زیرزمینی فرقه (اسم سریال) و طرفدارای متعصبش به نظر میاد تنها کسی که میخواد تو تحقیقات بهش کمک کنه ....