
انتي کات، تعطيلات عيد شکرگزاري، سال ۱۹۷۳. «پل هود» (مگواير) پسرک شانزده ساله ي خانواده اي مرفه، دبيرستان را رها مي کند و براي گذراندن تعطيلات به خانه مي آيد؛ ولي با در نظر گرفتن تنش حاکم بر خانه و ميل و علاقه ي شديدش در به دست آوردن دل «کيسي» (هولمز) – دختري اهل منهتن – همان بهتر که در دبيرستان باقي مي ماند.

«کيت» (رايان)، دختر امريکايي، باخبر مي شود که نامزدش، «چارلي» (هاتن) در سفري تجاري به پاريس دل باخته ي يک دختر فرانسوي شده است. بنابراين او خود را به پاريس مي رساند تا نامزدش را دوباره به دست بياورد. اما در عوض با يک دزد فرانسوي به نام «لوک» (کلاين) آشنا و آرام آرام به او علاقه مند مي شود...

«ديو کاويک» (کلاين) که يک آژانس کوچک کاريابي را مي گرداند، شباهت غريبي به رئيس جمهور ايالت متحد دارد و هر از گاه در جشن هاي خيريه ي محلي، براي خنده، اداي او را در مي آورد. وقتي «رئيس جمهور بيل ميچل» (کلاين) سکته مي کند، از «ديو» خواسته مي شود که نقش او را بازي کند...