

داستان در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد. زمانی که موجوداتی از سیارهای دیگر به نام وتانها بعد از نابودی محل زندگیشان برای زندگی به زمین می آیند. بین آنها و زمینیها جنگی در میگیرد که طی آن زمین دگرگون شده و به سیارهای جدید مبدل میشود. سیارهای پر از خطر برای تمام ساکنین آن. در این بین عدهای متشکل از زمینیها و بیگانگان متحد شده و شهری میسازند به نام دیفاینس.


“ویل گراهام” یک مأمور اف.بی.آی ـه،که تخصص و روش ویژهایی در دستگیری قاتلین زنجیرهایی داره. روش اون به این شکل هستش که در دستگیری قاتلین از کمک روان پزشکهای حرفهایی هم بهره میبره. او به کمک “هانیبال لکتر” که روان پزشکی متخصص ـه در دستگیری قاتلین بسیار موفق ظاهر میشود، امّا چیزی که نمیدونه اینکه خودِ “هانیبال” یک قاتل سریالی بسیار خطرناک ـه.

کاهن مقدسی (چاویان فت) ۶۰ سال است که مراقبت از طومار سرنوشت را به عهده دارد (هرشخص محافظ طومار باشد هرگز پیر نمیشود و جاودانه میماند) اشتروگر (کارل رودن) یک نازی آلمانی در تمام این مدت به دنبال اوست. بطور تصادفی کاهن با جیب بری خوش قلب به نام کار (شون ویایام اسکات) آشنا میشود و او را واجد شرایط انتقال این مسئولیت میبیند و…