

واکانا گوجو، یک عروسکساز پر امید، از یک اتفاق در دوران کودکی با دوستش که مخالف عشق او به عروسکهای سنتی بود، رنج میبرد. او روزهایش را در تنهایی سپری میکند و در اتاق "هنرهای خانه داریِ" دبیرستانش آرامش خود را مییابد. از نظر واکانا آدمهایی مثل مارین کیتاگاوایِ زیبا، دختری شیک که همیشه توسط انبوهی از دوستانش احاطه شده است، عملاً یک بیگانه از دنیای دیگر است. اما وقتی مارین شاد و شنگول - که هیچوقت آدم خجالتیای نیست - یک روز بعد از مدرسه واکانا را در حال خیاطی کردن میبیند، با این هدف که همکلاسی آرام خود را به سرگرمی مخفیانهاش - یعنی کازپلی! - علاقمند کند، وارد زندگی او میشود. آیا قلب زخمی واکانا از پس هجوم این بیگانه سکسی بر خواهد آمد؟!

بدراک، دو ميليون سال پيش از ميلاد. «فرد فلينت استون» (گودمن) در يک معدن سنگ کار مي کند. «فرد» مدير اجرايي معدن مي شود، زندگي مرفهي به هم مي زند و کارگردان را اخراج مي کند. نارضايتي ها بالا مي گيرد و پاي پليس به ميان کشيده مي شود. اما سرانجام معلوم مي شود که همه ي توطئه ها و دردسرها زير سر سرکارگر معدن بوده است...

مالکوم ترنر که کارشناس تغییر چهره در اف.بی.آی است اکنون با شری ازدواج کرده و به یک کار دفتری در اداره اشتغال دارد . آنها در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند که در همین زمان یکی از روسای ترنر بقتل میرسد و او مجدداً وارد صحنه میشود . متهم اول این پرونده تاجری به اسم تام فولر است که صاحب زن و سه فرزند میباشد . مالکوم تصمیم میگیرد با استفاده از لباس و کلاه گیس مادر بزرگ و در قالب یک پرستار بچه ، وارد خانه فولر شود . به این ترتیب مالکوم موفق میشود پی به توطئه ای برزگ ببرد که توسط فولر در دست اجراست و تصمیم میگیرد آنرا بر ملا کند . این در حالیست که روسای او از عملکردش دل خوشی ندارند و شری نیز به اعمال او مشکوک شده و فکر میکند او با زن دیگری رابطه دارد …..