

در ژاپن امروز ارائه خدماتی مثل اجاره دوست دختر نرمال شده. کازویا کینوشیتا وقتی که دوست دخترش اون رو ترک کرده، دانشجویی که از نظر احساسی شکسته، تلاش میکنه که جای خالی قلبش رو با یک دوست دختر اجاره ای پر کنه. بعد معلوم میشه که دوست دختر اجاره ایش همکلاسی و همسایه اونه...


واکانا گوجو، یک عروسکساز پر امید، از یک اتفاق در دوران کودکی با دوستش که مخالف عشق او به عروسکهای سنتی بود، رنج میبرد. او روزهایش را در تنهایی سپری میکند و در اتاق "هنرهای خانه داریِ" دبیرستانش آرامش خود را مییابد. از نظر واکانا آدمهایی مثل مارین کیتاگاوایِ زیبا، دختری شیک که همیشه توسط انبوهی از دوستانش احاطه شده است، عملاً یک بیگانه از دنیای دیگر است. اما وقتی مارین شاد و شنگول - که هیچوقت آدم خجالتیای نیست - یک روز بعد از مدرسه واکانا را در حال خیاطی کردن میبیند، با این هدف که همکلاسی آرام خود را به سرگرمی مخفیانهاش - یعنی کازپلی! - علاقمند کند، وارد زندگی او میشود. آیا قلب زخمی واکانا از پس هجوم این بیگانه سکسی بر خواهد آمد؟!


در جزیره زیبای پرنس ادوارد در کانادا، یتیمی به نام آن شرلی به اشتباه به گرین گیبلز، خانه متیو و ماریلا کاتبرت فرستاده می شود. آنها تصمیم می گیرند به هر حال او را به فرزندی قبول کنند، زیرا آن دوستی، عشق و خوشبختی را در خانه جدید خود می یابد. برای داستان دختری پاک دل و تخیلی که بزرگ می شود، به دانشگاه می رود و زنی تغییر یافته به خانه بازمی گردد، همراه باشید.


مائومائو با پدر داروسازش زندگی آرامی داشت. تا اینکه یک روز به عنوان یک خدمتکار پست به کاخ امپراتور فروخته شد. اما او برای زندگی مطیعانه در میان سلطنتها ساخته نشده بود. بنابراین وقتی وارثان امپراتوری بیمار میشدند، او تصمیم گرفت که وارد عمل شود و درمانی پیدا کند! این کار او چشم جینشی، یک مقام زیباروی کاخ را به خود جلب کرد که او را ترفیع داد. حالا او در حال ساختن نام خود با حل کردن رازهای پزشکی است!


ناشیکو جیپنشا، دختر دبیرستانی که در شهر اونومیچی استان هیروشیما زندگی میکند، پس از اخراج از خانه اش دچار مشکل شد. او گفت "جایی برای وقت گذرانی با دوستانم ندارم..." هنگامی که نائوکو شنید که سالنی که پدرش در گذشته اداره میکرد خالی شده، تصمیم گرفت آن را بازسازی کند تا جایی برای جمع شدن همه باشد.