man film ro dark nakardam va bahash ertebaat bargharaar nakardam va khosham nayoomad . agar inhame setareye doost dashtani dar film nabood shayad baraye avalin bar film ro nime kare raha mikardam va delete . didane filme bazi kargardanha sakhte vali baraye bala bordane shoure cinamaim va inke dide behtari nesbat be filmha dashte basham say mikonam hame sabk filmi az hame kargardani bebinam az bergman vawilder va ford gerefte ta lumet va scorsece va ya hata filmhaye chand sale akhir mesle super hero ha ya hata tamame comedy ha ya animation ha vali khodemoonim dastan ke nabashe film baraye adam na mafhoom mishe mesle filmhaye hamin kargardan ya filmhaye david lynch ya ingmar bergman . khob mishe kargardane bozorgi bood vali filme khire konande ham sakht va edea ham nadasht mesle spieberg ya howard hawks ya che midoonam nolan va cameron va kurosawa va gheyre . albate in didgahe shakhsiye mane va nazare mokhalef ro ba ehteram mikhoonam va age tojiham kone hata mipaziram ehteram hameye karbaran vajeb
0
Ad4897498
۸ سال پیش
معجزه فقط به اذن خدا و به دست انبیاء و اولیاءش یا هر کسی که او بخواهد اتفاق میافتد ان شاءا... و امید باید به خدا باشد نه خلق. آدم یا سرزمین هر چه که باشند نیاز به خدا دارند و خداست که غنی و بی نیازست. حضرت عیسی علیه السلام یکی از بندگان خوب و خالص خداست که به اذن خدا به پیامبری مبعوث شد ولی مردمی احمق او را به خدایی گرفتند. این خداوند یکتاست که برهرکاری تواناست، و غیرقابل وصفست در کلام نمیگنجد . جسم نیست و از رگ گردن به انسان نزدیکترست زندگی رویا نیست بلکه نعمت و فرصتی برای شکوفایی انسان میتواند باشد ان شاءا...
2
soyzahra
۸ سال پیش
کلا هر کسی نمیتونه با فیلم های ترنس مالیک ارتباط برقرار کنه و این همیشه ربطی به سطح درک و فهم افراد نداره. واقعا فیلمی که دیالوگ نداشته باشه و همش مونولوگ باشه ممکنه حتی طرفدارای خوب سینما رو هم از دست بده. من اصلا نتونستم شوالیه جام ها رو تحمل کنم ولی این فیلم و تا آخر دیدم . مفاهیمعشق و زندگی و مرگ و خدا خیلی جالب به زبان های مختلف بیان شد. مطمئنا دفعه دوم دیدنش خیلی جذاب تر میشه.
0
nimafalahatchian
۹ سال پیش
یکی از بهترین های مالیک.. شاعرانه ای کهبه یکی از بحرانهای درونی انسان مدرن می پردازه و سپس عارفانه به پایان می رسه
2
eslamiisara
۹ سال پیش
چرت بود.
2
eslamiisara
۹ سال پیش
چرت و مسخره
5
sahel_royaa
۹ سال پیش
به خاطر بن و ریچل میخواستم دانلود کنم ، اصلا نظرات رو دیدم کُپ کردمممم:O
18
aminkhd93
۹ سال پیش
این نقد رو فقط برای این می نویسم که شاید ذره ای به درک بهتر این فیلم کمک کنم، چون یکی از آثار ترنس مالیک هست که بشدت بد و کم فهمیده شده و فکر میکنم اگه مالیک با این ایده یک کتاب نوشته بود خیلی موفق تر بود.
این فیلم ترنس مالیک و همچنین فیلم Knight Of Cups (شوالیه جام ها) از ایشون از جمله فیلم هایی بود که بشدت رو من تاثیر گذاشت و کل مفهوم سینما و فیلم رو برام تغییر داد !
این کامنت رو بعد از بیش از ۳۰ بار دیدن این فیلم میذارم و امیدوارم بتونم هم از نظر روانشناسی و هم از بعد روند داستانی فیلم که شاید کمی نامفهوم به نظر برسه توضیحاتی بدم. ----------------------------------------------------------------------------- (خطر اسپویل فیلم !)
*مقدمه روانشناسی
از دیدگاه روانشناسی تحلیلی و بسیاری از مکاتب فکری دیگه، یکی از بزرگترین مشکلات بشر امروز، کمبود انرژی زنانه یا به طور دقیق تر انرژی آنیمایی در دنیاست. این قضیه هم پیشینه ای چند صد ساله داره که به علت رسوخ مرد سالاری در جوامع بشری مدام افزایش پیدا کرده، و همچنین بعد از انقلاب صنعتی در انگلستان در اوایل قرن نوزدهم و پیرو اون ماشینی شدن و صنعتی شدن جوامع، به شدت تشدید شده و انرژی زنانه یا آنیمایی روز به روز در جهان کمرنگ تر شده است. برای اینکه بهتر این مفهوم رو درک کنید کافیه نگاهی به ساختار جوامع مدرن بندازید، در جوامع مدرن انسان هایی که دستاوردهایی قابل توجه داشته باشند، موفق محسوب میشن، مثل مدیر یک شرکت بودن، داشتن درآمدهای بالا، خریدن خانه و ماشین های گران قیمت و ... وقتی به این ارزش ها به طور دقیق تر نگاه بشه، ریشه مرد سالارانه این دنیا هم نمایان میشه، یعنی در جوامع مدرن زنی زن موفق محسوب میشه که درآمد بالا و کار مهمی داشته باشه و ... نه زنی که مادر باشه، نه زنی که بچه های با شعوری تربیت کنه و انسان های فهمیده ای تحویل جامعه بده. وقتی ارزش ها در جوامع مدرن با سیستم های سرمایه داری به چنین شکلی تعریف شده باشه، در نتیجه زنانگی و اصطلاحا انرژی آنیمایی که منشا مهربانی، لطافت، بخشش، گرما و ... هست سرکوب میشه و ارزش های مردانه از جمله: نظم، قاطعیت، منطقی بودن و ... در دنیا ارزشمند میشه و در بلند مدت دنیا روز به روز پوچ تر، سرد تر و از عواطف انسانی تهی تر میشه.
* توضیحات روانشناسی فیلم
حالا با توجه به توضیحات بالا، ترنس مالیک در فیلم به سوی شگفتی تضاد بسیار زیبایی رو به طور نمادین به تصویر کشیده که به نظر بنده یکی از بخش های عمیق این فیلم هم توجه به همین کمبود انرژی زنانه یا آنیمایی در جامعه مدرن هست. برای روشن شدن منظورم این ایده رو با توجه به شخصیت های فیلم توضیح میدم: مارینا (الگا کوریلنکو) به طور نمادین، سمبل زنانگی و انرژی آنیمایی از فرانسه مهد فرهنگ و تمدن اروپا، عاشق یک مرد آمریکایی یعنی نیل (بن افلک) میشه (البته جزییات این آشنایی در فیلم ذکر نمیشه ولی گویا نیل برای مسافرت به فرانسه رفته بوده)، در ابتدای فیلم دیالوگ های مارینا حاکی از عشق عمیقش به نیل داره و اینکه میگه: فکرش رو هم نمیکردم که دوباره عاشق بشم و ... که بیانگر یک عشق اتفاقی هست. در ادامه مارینا با بچه اش به بهمراه نیل به آمریکا سفر میکنه تا با نیل در اونجا زندگی کنن و در نهایت اگر اوضاع خوب پیش رفت ازدواج کنن، مارینا که نماد زنانگی هست با نیل که سمبل مرد سرد و منطقی آمریکایی (و به طور کلی تر غربی) هست به آمریکا میره که نماد سرمایه داری، مدرنیته، نظم و به طور کلی تر مردسالاری هست. این رابطه به طور نمادین شانسی دوباره برای ورود آنیما یا انرژی زنانه (در خالص ترین شکلش) به دنیای مدرن و مرد سالارانه امروز هست. برای درک بهتر این تضاد به دیالوگ های مارینا که به زبان فرانسوی و نه انگلیسی گفته میشه دقت کنید (زبان فرانسوی در بیان احساسات به مراتب از زبان انگلیسی عمیق تر هست) و مالیک هم به این علت از زبان فرانسوی (مارینا) و اسپانیایی (خاویر باردم - کشیش) استفاده کرده تا عمق احساسات انسانی و تضادش با زبان انگلیسی (نیل)رو نمایان کنه.
* توضیحات داستانی فیلم
در ادامه رابطه مارینا با نیل به بن بست میرسه و زمانی که نیل باید تصمیم بگیره که مارینا بمونه و باهاش ازدواج کنه (چون مدت ویزای مارینا تموم شده و باید به فرانسه برگرده) اینکار رو نمیکنه و مارینا در دیالوگی در درونش (خطاب به نیل) میگه: “اگه ازم میخواستی بمونم، حتما می موندم” این رابطه به خاطر تردید نیل و همچنین سردی و باز نکردن قلبش به روی مارینا از هم میپاچه و مارینا و دخترش به فرانسه بر میگردند. (از فیلم اینطور برداشت میشه که مارینا و دخترش در پاییز نیل رو ترک می کنند و نیل یک زمستان و بهار رو به تنهایی و با خلا بزرگ نبود مارینا در دنیاش سپری میکنه، در همین سکانس ها شاهد این هستیم که نیل به همراه یک مرد به یک خانه نیمه ساخته میره و میخواد اون رو بخره، چون در خونه ی قبلیش خاطرات مارینا اذیتش میکنه) داستان به جلو پیش میره تا اینکه نیل به خاطر فرار از تنهایی و خاطرات مارینا رابطه اش رو با دوست دختر دوران جوونیش یعنی جین شروع میکنه (طبق دیالوگ مارینا که میگه: راجع به اون (جین) بهم گفته بودی، دختری که تو جوونیت میشناختیش). جین به برقراری رابطه با نیل رضایت میده چون بشدت از نظر روحی آسیب پذیره، شوهرش ورشکست شده (و از اون طلاق گرفته) و دختر ۵ ساله اش مرده! (البته جزییات بیشتری در این خصوص در فیلم داده نمیشه) و خودش مسئول مدیریت مزرعه شده. در اینجا میشه جین رو هم به طور نمادین سمبل انرژی زنانه یا آنیمایی در نظر گرفت ولی در سطحی پایین تر و نه در سطح مارینا، چون جین هم آمریکایی هست و در اون جامعه زندگی کرده و بعد از اتفاقاتی که در گذشته در زندگیش افتاده (از جمله مرگ دخترش) بیشتر تمرکزش رو بر روی مدیریت مزرعه و کار گذاشته و به شکلی از عواطف زنانه اش دور شده، (همونطور که در فیلم هم میبینیم جین اون انرژی و شادی که مارینا به طور ذاتی داشت رو نداره و رفتارش سردتره) در ادامه رابطه نیل با جین هم به بن بست میرسه چون نیل همچنان قلبش رو به سمت پارتنرش یعنی جین باز نکرده و تردید داره و همچنان عاشق ماریناست ( در همین سکانس ها ما میشنویم که جین (خطاب به نیل) میگه: آیا میدونی دنبال چی هستی ؟ من دیگه طاقت اینکه تو روابطم با مرد ها اشتباه کنم رو ندارم)، نیل که نماد مرد منطقی و مدرن آمریکایی (یا بطور کلی تر غربی) هست توانایی عشق ورزیش رو به یک انسان دیگه از دست داده. (در اواخر فیلم میبینیم که کشیش اون رو به عیادت بیماران و سالمندان میبره تا شاید کمی دل رحم تر بشه و توانایی همدردیش با سایر انسان ها رو تقویت کنه.) در همین اوضاع مارینا با نیل تماس میگیره و از شرایط بد زندگیش در فرانسه میگه (نمیتونه کار پیدا کنه، دخترش تاتیانا رفته تا با پدر اصلیش زندگی کنه و مارینا دیگه اون رو نمیبینه ) در ادامه میشنویم که مارینا میگه: پاریس وحشتناکه ! مارینا به نیل میگه که میخواد دوباره به آمریکا برگرده و حالا نیل باید این بار تصمیم خودش رو بگیره. نیل رابطه سطحیش با جین رو تموم میکنه و به اون میگه که مارینا میخواد برگرده (این گفتگو شفاف نیست ولی از واکنش های احساسی جین میشه این برداشت رو داشت) مارینا بر میگرده آمریکا و برای اینکه مارینا از نظر اقامتی مشکلی نداشته باشه نیل با اون به طور رسمی عقد میکنه. مارینا همچنان بشدت عاشق نیل هست و نیل اشتیاق خاصی از خودش بروز نمیده، مارینا در این عشق در جستجوی امنیتی و اطمینانی هست که نیل مدام از اون سر باز میزنه. بالاخره بعد از مشکل پزشکی (وارد جزییات نمیشم) که برای مارینا پیش میاد و ناراحتی مارینا، نیل تصمیم میگیره که با اون ازدواج کنه. مارینا مدت کمی بعد از این ازدواج به اون آرامشی که میخواست میرسه ولی این آرامش درست کمی بعد جای خودش رو به ترس از دست دادن (نیل) میده و مارینا اصلا این سردی و قاطعیت نیل رو درک نمیکنه. در سکانس های پایانی، مارینا چون تحمل این وضعیت رو نداره و قصد داره با انجام کاری تمام پل های پشت سرش رو خراب کنه تا این رابطه چه از سمت خودش و چه از نگاه نیل تموم شده باشه، با فردی که در اواسط فیلم براش ساز میسازه، میخوابه و به نیل خیانت میکنه. وحشت مارینا در سکانس بعد از این اتفاق، و خروجش از خونه ی اون فرد و موزیک متن فیلم که به اوج خودش میرسه این اضطراب و استرس رو به خوبی نشون میده. بعد از این اتفاق نیل پروسه طلاق رو به طور رسمی شروع میکنه و با وکیلش ملاقات میکنه، در همین حین با کشیش هم صحبت میکنه تا کمی آروم بشه و کشیش بهش میگه: باید با این قدرت درونیت بجنگی، با اینکه همیشه تو رابطه فردی باشی که کمتر دوست داره و کمتر عشق میورزه (باید این سردی و عدم انعطاف روحیت رو تغییر بدی) به خاطر همین همونطور که در پاراگراف های قبلی هم توضیح دادم کشیش نیل رو به عیادت بیمارها و سالمندان میبره تا شاید کمی قلبش نرم تر بشه و همدردیش رو با سایر انسان ها تقویت کنه. نیل که در اواخر فیلم متوجه خود خواهی خودش در رابطه اش با مارینا شده و برای اولین بار رنج مارینا رو به خاطر عشق عمیقش به خودش درک کرده، میره و دست های مارینا رو میبوسه و به این شکل ازش غذرخواهی میکنه. ولی خوب واقعیت اینه که این رابطه تموم شده است و مارینا باید بگرده فرانسه چون به این شکل نمیتونن با هم ادامه بدن. مارینا در فرودگاه با ناراحتی از نیل خداحافظی میکنه و به نیل میگه: میخوام اسمت (نام خانوداگیت) رو نگه دارم. بعد از رفتن مارینا با تصاویری از طبیعت که به طور نمادین خلا ناشی از رفتن مارینا از دنیای نیل رو نشون میده رو به رو میشم، و در همین زمان مارینا با دیالوگی کوتاه از عشق به خاطر اینکه این فرصت عاشقی رو بهش داده تشکر میکنه ! (این دیالوگ خیلی عمیق و احساسیه) در آخرین سکانس فیلم ما نیل رو در صبح زود میبینیم که وارد حیاط یک خونه جدید (خونه سابق که با مارینا در اون زندگی میکرد نیست) میشه که بچه ها (گویا بچه های خودش هستن و زنش هم به طور کوتاهی در پس زمینه نشون داده میشه) در اون بازی میکنن، و در همین حین پیشونیش رو میماله و گیج و ناراحت به نظر میرسه، درست بعد این سکانس ما جنگل و دشتی رو در فصل زمستون میبینیم که مارینا در حالیکه ترسیده و تنهاست در حال گذر از اون هست (که گویا این خوابی بوده که نیل شب گذشته اش دیده و دوباره تنهایی و ترس مارینا رو با تمام وجودش احساس کرده) به خاطر همین هم هست که نیل صبح روز بعدش حال بدی داره و گیج به نظر میرسه. ------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
۱- یکی از نکات جالب فیلم شغل نیل هست! نیل مسئول کنترل آلاینده ها زیست محیطی هست که موجب میشه نیل مدام با تخریب طبیعت به خاطر توسعه صنعتی جامعه رو به رو بشه (تخریب محیط زیست به طور نمادین بیانگر از بین رفتن زیبایی ها، احساسات و مادر زمین هست) و از این جالبتر دیدگاه نیل به طبیعت که نه از بعد زیبایی شناسی بلکه از بعد مهندسی و محاسبات و گزارش دهی هست ! یعنی نیل از جنبه های مختلف از عواطف انسانی تهی شده و از کل جهان و انسان ها و حتی معشوقش هم گسسته شده و پیوند عمیقی با اون ها نداره !
۲- در توضیحاتم از چالش های روحی کشیش داستان یعنی خاویر باردم گذشتم چون چندین لایه به تحلیل فیلم اضافه میکرد.
۳- در کل من بشخصه بعد از دیدن فیلم های رومانتیک بسیار، تا حالا فیلمی که طبیعت بدون ساختار عشق رو با این زیبایی به تصویر کشیده باشه و همچنین آسیب پذیری روحی آدم ها در مقابل فردی که عاشقش هستن رو به این ظرافت وصف کنه، ندیدم!
----------------------- امیدوارم توضیحاتم برای دوستان مفید باشه :)
8
a.hesaraki22
۹ سال پیش
Pure Bullshit
11
farzad pesarak lou
۹ سال پیش
من چندین بار بصورته گذرا فیلمو دیدم همش فک میکردم بازیگرا لالن هیچ جا ندیدم حرف زدنشونو انقدر اینور اونور کردم بعد ۶ ماه موندن تو هارد بلاخره پاکش کردم و الان با خوندنه کامنتها به تصمیم افتخار میکنم خخخخخخخخخخخخخ
5
momorizzaa
۹ سال پیش
نمی تونم بگم فیلم یدی بود، خوب بود اما نهدر حد یه شاهکار، باید تو حال و هواش باشی تا لذت ببری، باید ریزبین باشی و با حوصله ببینی فیلمو و فکر کنی به سکانس ها، مسلما هیچ فیلمسازی دوست نداره فیلم بد بسازه و بهرحال پشت هر فیلم ایده ای بوده...حال شاید در رساندن پیام مشکل داشته. چند تا نکته در طول فیلم بیشتر به چشمم اومد : زبان متفاوت آدم های داستان اما درک احساسات و دغدغه های مشترک، تفاوت های فرهنی و زبانی مانع از نگاه متفاوت به عشق و حس نمیشن کما اینکه نیل در رابطه ی دومش هم که همزبانش بود بازهم مشکل داشت استفاده از مونولوگ برای رساندن حس و حال کاراکترها که در واقع و نگاهشون و دغده هاشون رو بیان می کنه رقصیدن و جست و خیز زن که نشان دهنده ساده بودن و کودک درونشه و پرسه زدن های مرد های داستان که بیشتر درگیر دنیای بیرون و مشکلات اون هستند موسیقی متن مداوم که فضای رمانتیک و شاعرانه به فیلم داده بود در کل از دید هنری فیلم خوبی بود اما از دید سینمای عامه پسند موفق نبود.
2
mr_chooobiin
۹ سال پیش
نمیشه گفت بی معنا. داستان فیلم کلی حرف برای زدن داشت که البته خیلی هم واضح زد. مثلا جایی که بن افلک میگه خیلی سخته که کسی باشی که کمتر عاشقه. کسی که قویتره. اما من ترجیح میدم داستان بیشتر روی بازیگرها و دیالوگ های فیلم بگذره تا مونولوگ تا این حد و تکرار چندباره صحنه هایی مثل رقصیدن زدن در فضاهای مختلف.
9
aminkhd93
۹ سال پیش
فیلم فوق العاده ای بود!!! مخصوصا استفاده زیاد از زبان فرانسوی و اسپانیایی به جای انگلیسی زیبایی فیلم رو دو چندان کرده بود، جملات پر احساس مارینا به زبان فرانسوی و تفاوت دیدگاهش و عمق احساسش نسبت به نیل بٰعد رومانتیک فیلم رو زیاد کرده بود. فکر میکنم مالیک می خواد این سوال کلیدی رو بپرسه که: چطور دو تا آدم با این همه تفاوت و گذشته های متفاوت میتونن در قالب عشق یگانه بشن؟ چطور عشق میتونه انسان ها رو با هم پیوند بزنه؟ (البته فکر میکنم مالیک جواب این سوال رو هم با نا امیدی میده و همونطور که در فیلم میبینیم جفت رابطه نیل با زن ها به خاطر سر درگمیش و یه جورایی عدم باز کردن روحش به پارترن هاش از بین میره) موزیک فیلم معرکه است و مالیک احساسات و مناظر نابی رو به تصویر کشیده که کار هر کسی نیست. این فیلم رو فقط آدم های عمیق با روحیه های هنری میتونن درک کنن، اگه جزء این افراد نیستید فیلم رو نبینید!!! این فیلم جزء آخرین فیلم هایی بوده که راجر ایبرت راجع بهش نظر داده و از ۴ به اون امتیاز ۳.۵ رو داده و مالیک رو تحسین کرده
8
mustafahoseiny
۱۰ سال پیش
این فیلم و درخت زندگی با توجه به تجربه مخاطب از زندگی میتونه برداشت های متفاوتی ازش بشه.شخصی که تو زندگی خیلی چیزا رو تجربه نکرده و تازه شروع زندگیشه شاید با فیلم ارتباط برقرار نکنه و اون رو چرت بدونه.
29
ali_at5
۱۰ سال پیش
چرت ترین فیلمی که تا حالا ساخته شده . نه سر داره نه ته .
34
nana08boy
۱۰ سال پیش
واااااای چقدر حوصله م سر رفت!!!مثلا میخوان بگن ما خیلی متفاوت فیلم میسازیم!
32
rezatungs10
۱۰ سال پیش
مزخرف ترین فیلمی ک تاحالا تو عمرم دیدم یعنی فقط من ۶ بار وسط فیلم خابم گرف حیف اون وقتی که گذاشتم واسه دیدنش حبففففففففففففففففففففففففففففففف
20
LoveTNTforEver
۱۰ سال پیش
آفا یکی به من بگه فاز زن بن افلک تو فیلم چی بود ؟؟؟؟؟؟ از نظر من درخت زندگی خیلی خیلی بهتر از این بود
68
vahid.a1996
۱۰ سال پیش
چرت محض
60
Arminbilefield
۱۰ سال پیش
یه فیلم محشر! ۱۰ دقیقه اول رابطه ای بسیار عاشقانه بن افلک (نیل) و الگا کوریلنکو (مارینا) رو نشون داد ولی در ادامه فیلم هم دیدم که این زوجی که همدیگرو اینقدر دوست داشتن حالا از هم خسته شدن, همین صحنه های عاشقانه رو بین بن افلک (نیل) و ریچل مک آدامز (جین) هم میبینیم و همینطور میبینیم که مثل رابطه قبلی نیل این رابطه هم داره سرد میشه, نیل هر چقدر هم تلاش میکنه که دوستشون داشته باشه ولی نمیتونه چون درواقع نداره. اینم بگم که قویترین چیز فیلم قاب بندی های بی نظیر ترنس مالیک بود که هر کدوم از این قاب بندی ها حرف های زیادی تو خودشون داشته (که همین امر نشون میده کارگردانی فیلم بینظیر بود). معمولا فیلمایی ترنس مالیک طوریه که بازی ها زیاد به چشم نمیخوره ولی بازم خوب بودند بازی ها. به نظرم یکی از هوشمندانه ترین چیزهایی که میشد در مورد این فیلم بگیم رو آقای مولوی گفت: اسم این فیلم رو باید می گذاشتن درخت زندگی ۲. ممنون از دوست خوبم آقای مولوی گرانقدر... و مثه همیشه دید مخصوص ترنس مالیک رو به عشق میبینیم که واقعا یه دید خاصی داره این مرد. فیلم زمانش ۱۱۲ دقیقه بود ولی برای من خیلی طولانیتر به نظر اومد... بعدشم باید بگم که برای اینکه یه فیلم ثابت شه که خوبه نه به جایزه نیاز داره نه به امتیاز بالا با این حال این فیلم در جشنواره ونیز برای جایزه شیر طلایی نامزد بود که به اثر پیتا ــه کیم کی-دوک باخت. به نظرم یکی از چیزهایه مهم که فیلم میخواد بگه اینه که هرچیزی تاریخ مصرفی داره, حتی عشق
57
ali.dadkhah13
۱۰ سال پیش
حیف حجمی که رفت واقعا چرت بود دوستان ارزش دانلود نداره اصلا ۲.۱ از ۱۰
3
g0ld_empty
۱۰ سال پیش
faghat mitoonam begam ajibe baram k oonai k tree of life ro doos dashtan chetori az in film khosheshoon nemiad! mesle hamishe noor va tasvire alie film khodie khod jazabe
8
vcorleone1990
۱۰ سال پیش
خیلی خوب بود.
47
azarandokht68
۱۱ سال پیش
یکی از مزخرفترین فیلم هایی که تو زندگیم دیدم.البته اگه بشه اسم فیلم رو روش گذاشت.
15
vahid.a1996
۱۱ سال پیش
افتضاح. ولی درخت زندگی خیلی قشنگه.
24
amirreza.akcent
۱۱ سال پیش
از بازیه Ben Affleck خوشم نمیاد نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم
3
www.aminmokhtari68
۱۱ سال پیش
این فیلمو بیشتر از درخت زندگی دوست داشتم
9
farzanferrari
۱۱ سال پیش
اسمش اتفاقا بهش خیلی میاد
ترنس مالیک با تصویر یه کاری می کنه مثله غزل واسه آدم میشه
قرار ندادن دوربین واسه زاویه بندی . بلکه یه نما یه فضای جدید موسیقی متن کم و آروم استفاده زیاد از صدا و تصویر محیط به خصوص طبیعت از کارای معمول ترنس مالیکه. البته این فیلمش یه خورده افت داره و دیالوگ های کوتاهش چندان نظر آدمو جلب نمیکنه نه به خاطر کوتاه بودن بلکه به خاطر به دل ننشستن.
به همین خاطر فک کنم نمرش عادلانست.
29
saeedmolavi95
۱۱ سال پیش
اسم این فیلم رو باید می گذاشتن درخت زندگی ۲ اگر مالیک در فیلم قبلی خود (درخت زندگی) به مسائل هستی شناسانه و تربیت فرزندان پرداخت در این اثر به عشق و رابطه های پیچیده بسیار قوی میپردازد و روند شاهکار های خود را تکمیل میکند
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
فیلمی که حال آدم رو خیلی خوب میکند
man film ro dark nakardam va bahash ertebaat bargharaar nakardam va khosham nayoomad . agar inhame setareye doost dashtani dar film nabood shayad baraye avalin bar film ro nime kare raha mikardam va delete . didane filme bazi kargardanha sakhte vali baraye bala bordane shoure cinamaim va inke dide behtari nesbat be filmha dashte basham say mikonam hame sabk filmi az hame kargardani bebinam az bergman vawilder va ford gerefte ta lumet va scorsece va ya hata filmhaye chand sale akhir mesle super hero ha ya hata tamame comedy ha ya animation ha vali khodemoonim dastan ke nabashe film baraye adam na mafhoom mishe mesle filmhaye hamin kargardan ya filmhaye david lynch ya ingmar bergman . khob mishe kargardane bozorgi bood vali filme khire konande ham sakht va edea ham nadasht mesle spieberg ya howard hawks ya che midoonam nolan va cameron va kurosawa va gheyre . albate in didgahe shakhsiye mane va nazare mokhalef ro ba ehteram mikhoonam va age tojiham kone hata mipaziram ehteram hameye karbaran vajeb
معجزه فقط به اذن خدا و به دست انبیاء و اولیاءش یا هر کسی که او بخواهد اتفاق میافتد ان شاءا... و امید باید به خدا باشد نه خلق. آدم یا سرزمین هر چه که باشند نیاز به خدا دارند و خداست که غنی و بی نیازست. حضرت عیسی علیه السلام یکی از بندگان خوب و خالص خداست که به اذن خدا به پیامبری مبعوث شد ولی مردمی احمق او را به خدایی گرفتند. این خداوند یکتاست که برهرکاری تواناست، و غیرقابل وصفست در کلام نمیگنجد . جسم نیست و از رگ گردن به انسان نزدیکترست زندگی رویا نیست بلکه نعمت و فرصتی برای شکوفایی انسان میتواند باشد ان شاءا...
کلا هر کسی نمیتونه با فیلم های ترنس مالیک ارتباط برقرار کنه و این همیشه ربطی به سطح درک و فهم افراد نداره. واقعا فیلمی که دیالوگ نداشته باشه و همش مونولوگ باشه ممکنه حتی طرفدارای خوب سینما رو هم از دست بده. من اصلا نتونستم شوالیه جام ها رو تحمل کنم ولی این فیلم و تا آخر دیدم . مفاهیمعشق و زندگی و مرگ و خدا خیلی جالب به زبان های مختلف بیان شد. مطمئنا دفعه دوم دیدنش خیلی جذاب تر میشه.
یکی از بهترین های مالیک.. شاعرانه ای کهبه یکی از بحرانهای درونی انسان مدرن می پردازه و سپس عارفانه به پایان می رسه
چرت بود.
چرت و مسخره
به خاطر بن و ریچل میخواستم دانلود کنم ، اصلا نظرات رو دیدم کُپ کردمممم:O
این نقد رو فقط برای این می نویسم که شاید ذره ای به درک بهتر این فیلم کمک کنم، چون یکی از آثار ترنس مالیک هست که بشدت بد و کم فهمیده شده و فکر میکنم اگه مالیک با این ایده یک کتاب نوشته بود خیلی موفق تر بود.
این فیلم ترنس مالیک و همچنین فیلم Knight Of Cups (شوالیه جام ها) از ایشون از جمله فیلم هایی بود که بشدت رو من تاثیر گذاشت و کل مفهوم سینما و فیلم رو برام تغییر داد !
این کامنت رو بعد از بیش از ۳۰ بار دیدن این فیلم میذارم و امیدوارم بتونم هم از نظر روانشناسی و هم از بعد روند داستانی فیلم که شاید کمی نامفهوم به نظر برسه توضیحاتی بدم.
-----------------------------------------------------------------------------
(خطر اسپویل فیلم !)
*مقدمه روانشناسی
از دیدگاه روانشناسی تحلیلی و بسیاری از مکاتب فکری دیگه، یکی از بزرگترین مشکلات بشر امروز، کمبود انرژی زنانه یا به طور دقیق تر انرژی آنیمایی در دنیاست. این قضیه هم پیشینه ای چند صد ساله داره که به علت رسوخ مرد سالاری در جوامع بشری مدام افزایش پیدا کرده، و همچنین بعد از انقلاب صنعتی در انگلستان در اوایل قرن نوزدهم و پیرو اون ماشینی شدن و صنعتی شدن جوامع، به شدت تشدید شده و انرژی زنانه یا آنیمایی روز به روز در جهان کمرنگ تر شده است.
برای اینکه بهتر این مفهوم رو درک کنید کافیه نگاهی به ساختار جوامع مدرن بندازید، در جوامع مدرن انسان هایی که دستاوردهایی قابل توجه داشته باشند، موفق محسوب میشن، مثل مدیر یک شرکت بودن، داشتن درآمدهای بالا، خریدن خانه و ماشین های گران قیمت و ... وقتی به این ارزش ها به طور دقیق تر نگاه بشه، ریشه مرد سالارانه این دنیا هم نمایان میشه، یعنی در جوامع مدرن زنی زن موفق محسوب میشه که درآمد بالا و کار مهمی داشته باشه و ... نه زنی که مادر باشه، نه زنی که بچه های با شعوری تربیت کنه و انسان های فهمیده ای تحویل جامعه بده. وقتی ارزش ها در جوامع مدرن با سیستم های سرمایه داری به چنین شکلی تعریف شده باشه، در نتیجه زنانگی و اصطلاحا انرژی آنیمایی که منشا مهربانی، لطافت، بخشش، گرما و ... هست سرکوب میشه و ارزش های مردانه از جمله: نظم، قاطعیت، منطقی بودن و ... در دنیا ارزشمند میشه و در بلند مدت دنیا روز به روز پوچ تر، سرد تر و از عواطف انسانی تهی تر میشه.
* توضیحات روانشناسی فیلم
حالا با توجه به توضیحات بالا، ترنس مالیک در فیلم به سوی شگفتی تضاد بسیار زیبایی رو به طور نمادین به تصویر کشیده که به نظر بنده یکی از بخش های عمیق این فیلم هم توجه به همین کمبود انرژی زنانه یا آنیمایی در جامعه مدرن هست. برای روشن شدن منظورم این ایده رو با توجه به شخصیت های فیلم توضیح میدم:
مارینا (الگا کوریلنکو) به طور نمادین، سمبل زنانگی و انرژی آنیمایی از فرانسه مهد فرهنگ و تمدن اروپا، عاشق یک مرد آمریکایی یعنی نیل (بن افلک) میشه (البته جزییات این آشنایی در فیلم ذکر نمیشه ولی گویا نیل برای مسافرت به فرانسه رفته بوده)، در ابتدای فیلم دیالوگ های مارینا حاکی از عشق عمیقش به نیل داره و اینکه میگه: فکرش رو هم نمیکردم که دوباره عاشق بشم و ... که بیانگر یک عشق اتفاقی هست.
در ادامه مارینا با بچه اش به بهمراه نیل به آمریکا سفر میکنه تا با نیل در اونجا زندگی کنن و در نهایت اگر اوضاع خوب پیش رفت ازدواج کنن، مارینا که نماد زنانگی هست با نیل که سمبل مرد سرد و منطقی آمریکایی (و به طور کلی تر غربی) هست به آمریکا میره که نماد سرمایه داری، مدرنیته، نظم و به طور کلی تر مردسالاری هست. این رابطه به طور نمادین شانسی دوباره برای ورود آنیما یا انرژی زنانه (در خالص ترین شکلش) به دنیای مدرن و مرد سالارانه امروز هست.
برای درک بهتر این تضاد به دیالوگ های مارینا که به زبان فرانسوی و نه انگلیسی گفته میشه دقت کنید (زبان فرانسوی در بیان احساسات به مراتب از زبان انگلیسی عمیق تر هست) و مالیک هم به این علت از زبان فرانسوی (مارینا) و اسپانیایی (خاویر باردم - کشیش) استفاده کرده تا عمق احساسات انسانی و تضادش با زبان انگلیسی (نیل)رو نمایان کنه.
* توضیحات داستانی فیلم
در ادامه رابطه مارینا با نیل به بن بست میرسه و زمانی که نیل باید تصمیم بگیره که مارینا بمونه و باهاش ازدواج کنه (چون مدت ویزای مارینا تموم شده و باید به فرانسه برگرده) اینکار رو نمیکنه و مارینا در دیالوگی در درونش (خطاب به نیل) میگه: “اگه ازم میخواستی بمونم، حتما می موندم”
این رابطه به خاطر تردید نیل و همچنین سردی و باز نکردن قلبش به روی مارینا از هم میپاچه و مارینا و دخترش به فرانسه بر میگردند. (از فیلم اینطور برداشت میشه که مارینا و دخترش در پاییز نیل رو ترک می کنند و نیل یک زمستان و بهار رو به تنهایی و با خلا بزرگ نبود مارینا در دنیاش سپری میکنه، در همین سکانس ها شاهد این هستیم که نیل به همراه یک مرد به یک خانه نیمه ساخته میره و میخواد اون رو بخره، چون در خونه ی قبلیش خاطرات مارینا اذیتش میکنه)
داستان به جلو پیش میره تا اینکه نیل به خاطر فرار از تنهایی و خاطرات مارینا رابطه اش رو با دوست دختر دوران جوونیش یعنی جین شروع میکنه (طبق دیالوگ مارینا که میگه: راجع به اون (جین) بهم گفته بودی، دختری که تو جوونیت میشناختیش). جین به برقراری رابطه با نیل رضایت میده چون بشدت از نظر روحی آسیب پذیره، شوهرش ورشکست شده (و از اون طلاق گرفته) و دختر ۵ ساله اش مرده! (البته جزییات بیشتری در این خصوص در فیلم داده نمیشه) و خودش مسئول مدیریت مزرعه شده. در اینجا میشه جین رو هم به طور نمادین سمبل انرژی زنانه یا آنیمایی در نظر گرفت ولی در سطحی پایین تر و نه در سطح مارینا، چون جین هم آمریکایی هست و در اون جامعه زندگی کرده و بعد از اتفاقاتی که در گذشته در زندگیش افتاده (از جمله مرگ دخترش) بیشتر تمرکزش رو بر روی مدیریت مزرعه و کار گذاشته و به شکلی از عواطف زنانه اش دور شده، (همونطور که در فیلم هم میبینیم جین اون انرژی و شادی که مارینا به طور ذاتی داشت رو نداره و رفتارش سردتره)
در ادامه رابطه نیل با جین هم به بن بست میرسه چون نیل همچنان قلبش رو به سمت پارتنرش یعنی جین باز نکرده و تردید داره و همچنان عاشق ماریناست ( در همین سکانس ها ما میشنویم که جین (خطاب به نیل) میگه: آیا میدونی دنبال چی هستی ؟ من دیگه طاقت اینکه تو روابطم با مرد ها اشتباه کنم رو ندارم)، نیل که نماد مرد منطقی و مدرن آمریکایی (یا بطور کلی تر غربی) هست توانایی عشق ورزیش رو به یک انسان دیگه از دست داده. (در اواخر فیلم میبینیم که کشیش اون رو به عیادت بیماران و سالمندان میبره تا شاید کمی دل رحم تر بشه و توانایی همدردیش با سایر انسان ها رو تقویت کنه.)
در همین اوضاع مارینا با نیل تماس میگیره و از شرایط بد زندگیش در فرانسه میگه (نمیتونه کار پیدا کنه، دخترش تاتیانا رفته تا با پدر اصلیش زندگی کنه و مارینا دیگه اون رو نمیبینه ) در ادامه میشنویم که مارینا میگه: پاریس وحشتناکه ! مارینا به نیل میگه که میخواد دوباره به آمریکا برگرده و حالا نیل باید این بار تصمیم خودش رو بگیره. نیل رابطه سطحیش با جین رو تموم میکنه و به اون میگه که مارینا میخواد برگرده (این گفتگو شفاف نیست ولی از واکنش های احساسی جین میشه این برداشت رو داشت)
مارینا بر میگرده آمریکا و برای اینکه مارینا از نظر اقامتی مشکلی نداشته باشه نیل با اون به طور رسمی عقد میکنه. مارینا همچنان بشدت عاشق نیل هست و نیل اشتیاق خاصی از خودش بروز نمیده، مارینا در این عشق در جستجوی امنیتی و اطمینانی هست که نیل مدام از اون سر باز میزنه. بالاخره بعد از مشکل پزشکی (وارد جزییات نمیشم) که برای مارینا پیش میاد و ناراحتی مارینا، نیل تصمیم میگیره که با اون ازدواج کنه.
مارینا مدت کمی بعد از این ازدواج به اون آرامشی که میخواست میرسه ولی این آرامش درست کمی بعد جای خودش رو به ترس از دست دادن (نیل) میده و مارینا اصلا این سردی و قاطعیت نیل رو درک نمیکنه.
در سکانس های پایانی، مارینا چون تحمل این وضعیت رو نداره و قصد داره با انجام کاری تمام پل های پشت سرش رو خراب کنه تا این رابطه چه از سمت خودش و چه از نگاه نیل تموم شده باشه، با فردی که در اواسط فیلم براش ساز میسازه، میخوابه و به نیل خیانت میکنه. وحشت مارینا در سکانس بعد از این اتفاق، و خروجش از خونه ی اون فرد و موزیک متن فیلم که به اوج خودش میرسه این اضطراب و استرس رو به خوبی نشون میده.
بعد از این اتفاق نیل پروسه طلاق رو به طور رسمی شروع میکنه و با وکیلش ملاقات میکنه، در همین حین با کشیش هم صحبت میکنه تا کمی آروم بشه و کشیش بهش میگه: باید با این قدرت درونیت بجنگی، با اینکه همیشه تو رابطه فردی باشی که کمتر دوست داره و کمتر عشق میورزه (باید این سردی و عدم انعطاف روحیت رو تغییر بدی) به خاطر همین همونطور که در پاراگراف های قبلی هم توضیح دادم کشیش نیل رو به عیادت بیمارها و سالمندان میبره تا شاید کمی قلبش نرم تر بشه و همدردیش رو با سایر انسان ها تقویت کنه.
نیل که در اواخر فیلم متوجه خود خواهی خودش در رابطه اش با مارینا شده و برای اولین بار رنج مارینا رو به خاطر عشق عمیقش به خودش درک کرده، میره و دست های مارینا رو میبوسه و به این شکل ازش غذرخواهی میکنه. ولی خوب واقعیت اینه که این رابطه تموم شده است و مارینا باید بگرده فرانسه چون به این شکل نمیتونن با هم ادامه بدن. مارینا در فرودگاه با ناراحتی از نیل خداحافظی میکنه و به نیل میگه: میخوام اسمت (نام خانوداگیت) رو نگه دارم.
بعد از رفتن مارینا با تصاویری از طبیعت که به طور نمادین خلا ناشی از رفتن مارینا از دنیای نیل رو نشون میده رو به رو میشم، و در همین زمان مارینا با دیالوگی کوتاه از عشق به خاطر اینکه این فرصت عاشقی رو بهش داده تشکر میکنه ! (این دیالوگ خیلی عمیق و احساسیه)
در آخرین سکانس فیلم ما نیل رو در صبح زود میبینیم که وارد حیاط یک خونه جدید (خونه سابق که با مارینا در اون زندگی میکرد نیست) میشه که بچه ها (گویا بچه های خودش هستن و زنش هم به طور کوتاهی در پس زمینه نشون داده میشه) در اون بازی میکنن، و در همین حین پیشونیش رو میماله و گیج و ناراحت به نظر میرسه، درست بعد این سکانس ما جنگل و دشتی رو در فصل زمستون میبینیم که مارینا در حالیکه ترسیده و تنهاست در حال گذر از اون هست (که گویا این خوابی بوده که نیل شب گذشته اش دیده و دوباره تنهایی و ترس مارینا رو با تمام وجودش احساس کرده) به خاطر همین هم هست که نیل صبح روز بعدش حال بدی داره و گیج به نظر میرسه.
------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
۱- یکی از نکات جالب فیلم شغل نیل هست! نیل مسئول کنترل آلاینده ها زیست محیطی هست که موجب میشه نیل مدام با تخریب طبیعت به خاطر توسعه صنعتی جامعه رو به رو بشه (تخریب محیط زیست به طور نمادین بیانگر از بین رفتن زیبایی ها، احساسات و مادر زمین هست) و از این جالبتر دیدگاه نیل به طبیعت که نه از بعد زیبایی شناسی بلکه از بعد مهندسی و محاسبات و گزارش دهی هست ! یعنی نیل از جنبه های مختلف از عواطف انسانی تهی شده و از کل جهان و انسان ها و حتی معشوقش هم گسسته شده و پیوند عمیقی با اون ها نداره !
۲- در توضیحاتم از چالش های روحی کشیش داستان یعنی خاویر باردم گذشتم چون چندین لایه به تحلیل فیلم اضافه میکرد.
۳- در کل من بشخصه بعد از دیدن فیلم های رومانتیک بسیار، تا حالا فیلمی که طبیعت بدون ساختار عشق رو با این زیبایی به تصویر کشیده باشه و همچنین آسیب پذیری روحی آدم ها در مقابل فردی که عاشقش هستن رو به این ظرافت وصف کنه، ندیدم!
-----------------------
امیدوارم توضیحاتم برای دوستان مفید باشه :)
Pure Bullshit
من چندین بار بصورته گذرا فیلمو دیدم همش فک میکردم بازیگرا لالن هیچ جا ندیدم حرف زدنشونو انقدر اینور اونور کردم بعد ۶ ماه موندن تو هارد بلاخره پاکش کردم و الان با خوندنه کامنتها به تصمیم افتخار میکنم خخخخخخخخخخخخخ
نمی تونم بگم فیلم یدی بود، خوب بود اما نهدر حد یه شاهکار، باید تو حال و هواش باشی تا لذت ببری، باید ریزبین باشی و با حوصله ببینی فیلمو و فکر کنی به سکانس ها، مسلما هیچ فیلمسازی دوست نداره فیلم بد بسازه و بهرحال پشت هر فیلم ایده ای بوده...حال شاید در رساندن پیام مشکل داشته.
چند تا نکته در طول فیلم بیشتر به چشمم اومد :
زبان متفاوت آدم های داستان اما درک احساسات و دغدغه های مشترک، تفاوت های فرهنی و زبانی مانع از نگاه متفاوت به عشق و حس نمیشن کما اینکه نیل در رابطه ی دومش هم که همزبانش بود بازهم مشکل داشت
استفاده از مونولوگ برای رساندن حس و حال کاراکترها که در واقع و نگاهشون و دغده هاشون رو بیان می کنه
رقصیدن و جست و خیز زن که نشان دهنده ساده بودن و کودک درونشه و پرسه زدن های مرد های داستان که بیشتر درگیر دنیای بیرون و مشکلات اون هستند
موسیقی متن مداوم که فضای رمانتیک و شاعرانه به فیلم داده بود
در کل از دید هنری فیلم خوبی بود اما از دید سینمای عامه پسند موفق نبود.
نمیشه گفت بی معنا. داستان فیلم کلی حرف برای زدن داشت که البته خیلی هم واضح زد. مثلا جایی که بن افلک میگه خیلی سخته که کسی باشی که کمتر عاشقه. کسی که قویتره. اما من ترجیح میدم داستان بیشتر روی بازیگرها و دیالوگ های فیلم بگذره تا مونولوگ تا این حد و تکرار چندباره صحنه هایی مثل رقصیدن زدن در فضاهای مختلف.
فیلم فوق العاده ای بود!!!
مخصوصا استفاده زیاد از زبان فرانسوی و اسپانیایی به جای انگلیسی زیبایی فیلم رو دو چندان کرده بود، جملات پر احساس مارینا به زبان فرانسوی و تفاوت دیدگاهش و عمق احساسش نسبت به نیل بٰعد رومانتیک فیلم رو زیاد کرده بود.
فکر میکنم مالیک می خواد این سوال کلیدی رو بپرسه که: چطور دو تا آدم با این همه تفاوت و گذشته های متفاوت میتونن در قالب عشق یگانه بشن؟ چطور عشق میتونه انسان ها رو با هم پیوند بزنه؟ (البته فکر میکنم مالیک جواب این سوال رو هم با نا امیدی میده و همونطور که در فیلم میبینیم جفت رابطه نیل با زن ها به خاطر سر درگمیش و یه جورایی عدم باز کردن روحش به پارترن هاش از بین میره)
موزیک فیلم معرکه است و مالیک احساسات و مناظر نابی رو به تصویر کشیده که کار هر کسی نیست.
این فیلم رو فقط آدم های عمیق با روحیه های هنری میتونن درک کنن، اگه جزء این افراد نیستید فیلم رو نبینید!!!
این فیلم جزء آخرین فیلم هایی بوده که راجر ایبرت راجع بهش نظر داده و از ۴ به اون امتیاز ۳.۵ رو داده و مالیک رو تحسین کرده
این فیلم و درخت زندگی با توجه به تجربه مخاطب از زندگی میتونه برداشت های متفاوتی ازش بشه.شخصی که تو زندگی خیلی چیزا رو تجربه نکرده و تازه شروع زندگیشه شاید با فیلم ارتباط برقرار نکنه و اون رو چرت بدونه.
چرت ترین فیلمی که تا حالا ساخته شده . نه سر داره نه ته .
واااااای چقدر حوصله م سر رفت!!!مثلا میخوان بگن ما خیلی متفاوت فیلم میسازیم!
مزخرف ترین فیلمی ک تاحالا تو عمرم دیدم
یعنی فقط من ۶ بار وسط فیلم خابم گرف
حیف اون وقتی که گذاشتم واسه دیدنش
حبففففففففففففففففففففففففففففففف
آفا یکی به من بگه فاز زن بن افلک تو فیلم چی بود ؟؟؟؟؟؟ از نظر من درخت زندگی خیلی خیلی بهتر از این بود
چرت محض
یه فیلم محشر!
۱۰ دقیقه اول رابطه ای بسیار عاشقانه بن افلک (نیل) و الگا کوریلنکو (مارینا) رو نشون داد ولی در ادامه فیلم هم دیدم که این زوجی که همدیگرو اینقدر دوست داشتن حالا از هم خسته شدن, همین صحنه های عاشقانه رو بین بن افلک (نیل) و ریچل مک آدامز (جین) هم میبینیم و همینطور میبینیم که مثل رابطه قبلی نیل این رابطه هم داره سرد میشه, نیل هر چقدر هم تلاش میکنه که دوستشون داشته باشه ولی نمیتونه چون درواقع نداره. اینم بگم که قویترین چیز فیلم قاب بندی های بی نظیر ترنس مالیک بود که هر کدوم از این قاب بندی ها حرف های زیادی تو خودشون داشته (که همین امر نشون میده کارگردانی فیلم بینظیر بود). معمولا فیلمایی ترنس مالیک طوریه که بازی ها زیاد به چشم نمیخوره ولی بازم خوب بودند بازی ها. به نظرم یکی از هوشمندانه ترین چیزهایی که میشد در مورد این فیلم بگیم رو آقای مولوی گفت: اسم این فیلم رو باید می گذاشتن درخت زندگی ۲. ممنون از دوست خوبم آقای مولوی گرانقدر... و مثه همیشه دید مخصوص ترنس مالیک رو به عشق میبینیم که واقعا یه دید خاصی داره این مرد. فیلم زمانش ۱۱۲ دقیقه بود ولی برای من خیلی طولانیتر به نظر اومد...
بعدشم باید بگم که برای اینکه یه فیلم ثابت شه که خوبه نه به جایزه نیاز داره نه به امتیاز بالا با این حال این فیلم در جشنواره ونیز برای جایزه شیر طلایی نامزد بود که به اثر پیتا ــه کیم کی-دوک باخت.
به نظرم یکی از چیزهایه مهم که فیلم میخواد بگه اینه که هرچیزی تاریخ مصرفی داره, حتی عشق
حیف حجمی که رفت
واقعا چرت بود
دوستان ارزش دانلود نداره اصلا
۲.۱ از ۱۰
faghat mitoonam begam ajibe baram k oonai k tree of life ro doos dashtan chetori az in film khosheshoon nemiad! mesle hamishe noor va tasvire alie film khodie khod jazabe
خیلی خوب بود.
یکی از مزخرفترین فیلم هایی که تو زندگیم دیدم.البته اگه بشه اسم فیلم رو روش گذاشت.
افتضاح. ولی درخت زندگی خیلی قشنگه.
از بازیه Ben Affleck خوشم نمیاد نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم
این فیلمو بیشتر از درخت زندگی دوست داشتم
اسمش اتفاقا بهش خیلی میاد
ترنس مالیک با تصویر یه کاری می کنه مثله غزل واسه آدم میشه
قرار ندادن دوربین واسه زاویه بندی . بلکه یه نما یه فضای جدید موسیقی متن کم و آروم استفاده زیاد از صدا و تصویر محیط به خصوص طبیعت از کارای معمول ترنس مالیکه. البته این فیلمش یه خورده افت داره و دیالوگ های کوتاهش چندان نظر آدمو جلب نمیکنه نه به خاطر کوتاه بودن بلکه به خاطر به دل ننشستن.
به همین خاطر فک کنم نمرش عادلانست.
اسم این فیلم رو باید می گذاشتن درخت زندگی ۲ اگر مالیک در فیلم قبلی خود (درخت زندگی) به مسائل هستی شناسانه و تربیت فرزندان پرداخت در این اثر به عشق و رابطه های پیچیده بسیار قوی میپردازد و روند شاهکار های خود را تکمیل میکند