حیف واژه ی آشغال که واسه توصیف این فیلم استفاده بشه. فاجعست این فیلم . ارزش نداره حتی پنج دقیقش هم دیده بشه. فیلمی به شدت کسالت آور ، ناتوان در بیان و در کل فاجعه. ۱ از ۱۰ .
7
babakkhosravi12
۸ سال پیش
من معتقدم به کسی که بتونه این فیلم رو بدون چرت زدن و فحش دادن به اجداد فیلمساز تا آخر ببینه باید جایزه ایوب طلایی رو بدن .
0
Mahnoosh Majd
۸ سال پیش
حس می کنم دیالوگای سنگینی داشت و کلا فیلم سختی بود! چون من نفهمیدم آخرش چی شد اصن و چی می خواست بگه :))) :| :| :|
0
rezahitson
۸ سال پیش
جوک گفتم بابا . فیلم نبود ک
0
rezahitson
۸ سال پیش
بهترين فيلم تاريخ موميايي. همين و بساين كارگردان واسه كتاب قصه خوبه
0
rezahitson
۸ سال پیش
از بهترین های تاریخ...
1
omid9959
۸ سال پیش
دیالوگها عالی ،،موسیقی متن عالی،،بازیگرها عالی، واقعا فیلم خوبی بود
8
hamedalipour685
۸ سال پیش
آقا چی بود این... انصافا واقعا غیرقابل تحمل بود برام
1
imanmaleki4444
۸ سال پیش
از بهترین کارهای تارکوفسکی ، حتما ببینید. ( برا دوستانی که اهل فلسفه و معرفت هستند) ۱۰/۸
6
moshtaba.moarefi
۸ سال پیش
چقدر زجر آور است دانستن
9
vshahramfar
۸ سال پیش
سلام بر دوستان عزیز این فیلم یک اثر کاملا فلسفی و معنوی است و دوستانی که مثل من سینما رو حرفه‌ای دنبال نمیکنن و دوست دارن ساعتی رو با دیدن یک فیلم بگذرونن اصلا مناسب نیست چون این فیلم واسشون کسل کننده و بدون مفهوم هست و طی مدت فیلم هیچی دستگیرشون نمیشه و احتمالا وسط فیلم از دیدنش پشیمون بشن و ادامش رو نبینن. دوستان محترم ک حرفه‌ای هستند هم نظراتشون رو بیان کردند. پس ب علایق و سلیقه‌های هم احترام بگذاریم
11
amir.lovebook
۸ سال پیش
لازمه معجزه , اعتقاد :
فیلم کند اما بسیار زیبا و معناگرایانه از شاعر سینما , آندری تارکوفسکی...
فیلم با تکان خوردن لیوان بر روی میز شروع می شود که گویا می خواهد به ما معجزه ای را نشان بدهد اما بعد چند دقیقه ما متوجه تکان خوردنش بر اثر عبور قطار حواهیم شد و این نشان می دهد در این دنیای خاکستری خالی از ایمان , معجزه ای رخ نمیدهد. در ادامه ما با فیزیکدان که نماینده دانشمندانی که به فکر بشریت هستند و برای راحتیشان وسایلی را اختراع میکنند اما در واقع دارند به بشریت ظلم می کنند ( طبق گفت گوی فیزیکدان و نویسنده روی باتلاق در هنگام رفع خستگی) و نویسنده ای که نماد انسانهای روشنفکر و عاقل است روبرو هستیم. زمانی که سه مسافر وارد منطقه می شوند , فضا رنگی می شود انگار آنجا مکانی پر از امید است و آن هم به دلیل رفت و آمد انسان هایی که امید دارند آرزویشان برآورده شود , می باشد.
بحث ها و دیالوگ های بسیازی هست که باید تامل کرد و تو این نقد نمی گنجند اما فقط سکانس های پایانی را بررسی می کنم:
آن جایی که در اتاق باران آمد و بیننده را غرق تعجب کرد , باران نشان دهنده تغییر است و تنها باران است که همه چیز را با خود میشوید و میبرد و سه مسافر را با خود برد. سه مسافری که انسان هایی هستند که ادعا روشنفکری می کنند( نویسنده و فیزیکدان) و ایمان کافی نداشتند که به داخل اتاق بروند. همان طور که گفته شده بود برای وارد شدن به اتاق خوب بودن کافی نیست ایمان است که لازمه معجزه است. استاکر نیز میدانست که اتاق مانند غول های جادو دیگر نیست که هر آرزویی که بگویند برآورده شود, بلکه تنهاآرزو هایی بر آورده می شود که در ذات انسان نهفته است. به همین دلیل وقتی خارپشت از اتاق برگشتن برادرش را می خواهذدر واقع در ذات خود تنها ثروت می خواهد و آن را نیز کسب می کند ولی در آخر خارپشت که برادر خود را بدست نمی آورد به دلیل عذاب وجدان خود را دار میزند. در سکانسی می بینیم دختر دارد راه میرو و جهان به دلیل معجزه و ایمان داشتن ما رنگی است ولی بعد متوجه میشویم استاکر بوده است که دخترش را حمل می کند و باز جهان به رنگ وافعی ( خاکستری) خود تبدیل می شود. در سکانس آخر اینک ما دختر را می بینیم که جهانش رنگیست. او به لیوان ها نگاه می کند و بعد مدتی لیوان ها تکان می خورند و این یک معجزه است , معجزه ای از محصول منطقه که همان دختر می باشد و تنها دختر است که ایمان دارد و تنها دخترست که معجزه را دریافت می کند.
در کلام آخر:
فیلم ممکن است برای کسانی که سینما را به طور جدی دنبال نمی کنند کسالت آور باشد ولی برای کسانی که به سینما اهمیت میدهند , یک فیلم فلسفی و شاعرانه ای است که دیدنش واجب است.
6
www.lozome
۸ سال پیش
چرا شعر می نویسید درست حسابی نظر بدبد ببینیم فیلم چطوریه؟
4
pouyacloob
۸ سال پیش
وافعا حیف اون همه ساعتی که نشستم پای تلویزیون تا این مسخره رو نگا کنم که آخرشم بازم هیچ چیزی اتفاق نمی افته تو عمرم صد هزارتا فیلم دیدم و به جرات میتونم بگم که مسخره ترین فیلم در جهان همین میتونه باشه که باید بابت نگا کردن این فیلم حدقل به ادم باید صد هزار تومن پول بدن تا این شکنجه رو تحمل کنه
1
mobin.e.1998
۸ سال پیش
film awli bud , asan tu download esh shak nakonin
1
JAVAD FATEHI NASAB
۸ سال پیش
نگاهی از پنجره های بی پایان به گوشه های زندگی میرا،شاید هم نامیرا. به دوستانیکه به فیلمهای مفهومی علاقه دارن،دیدن این فیلمو پیشتهاد میکنم. پیروز باشید.
30
موجن دبولی
۸ سال پیش
حرکت در مسیر ایمان دشوار است ... اما دشوارتر از ان باور داشتن به ماهیت خود ایمان ست ! اینکه حتا اگر به دم درب ان هم رسیدی بدانی برای چه امده ای و چه میخواهی !
اثار بسیار کمی در طول عمر سینما وجود دارند که هر دقیقه شان، هر پلان و سکانس شان، پیام باشد، سوال و جواب و تلنگر باشد ! استاکر اما ... بسیار عجیب ست، مثل دیگر اثار این کارگردان دارای ریتمی ارام (تا بتواند بیننده را در خود غرق کند) است، درست مانند نامش ! تارکوفسکی در این فیلم دست به تعریفی نو از تخیل و معما و فانتزی زده ست فیلمی که با وجود مضامین و پیام های نابش در بستر فرم و تکنیک هایی خاص ارائه شده ست ( اگر اثر را تماشا نکرده اید نخوانید )
استاکر کیست ؟! یک انسان خوب ؟ یک چراغ راه ؟ یک پیامبر ... ؟ دیدن ان سیب سرخ گاز زده در سینی اتاقش بسیار جالب بود و میتواند معانی مختلفی داشته باشد ! استاکر فردی بی ازار ست که بخاطر عشق و حس درونی اش به منطقه هم که شده دوست دارد انسان ها را به جایی که موسوم به منطقه و اتاق ست ببرد که به ارزوها و کمال برسند (که البته شرطی را هم برای براورده شدن ارزو بیان میکند ) و این بار راهی کننده ی یک نویسنده و یک پروفسور است، نویسنده به نوعی هنرمند (بخوانیم شبه هنرمند) و شکاک ست و پروفسور انسانی عاقل و عالم ست در دنیا و محل زندگی این افراد همه چیز (تصاویر) سیاه و سفید بوده اما به محض اینکه پس از طی کردن راهی طولانی به منطقه میرسند، ناگهان همه چیز (تصاویر) رنگ و جان میگیرد ! در اکثر طول مسیر استاکر به پروفسور میگوید که او پیش قدم شود ... ایا می توان گفت هدف از این موضوع القای این ست که عقل و دانایی باید پیشرو باشد ؟ این مسئله را میتوانیم به قسمتی دیگر از فیلم نیز ربط دهیم که راه استاکر و نویسنده از پروفسور در منطقه که گم شدن در ان بسیار خطرناک است ناخواسته جدا میشود اما در عین ناباوری کمی جلوتر پروفسور صحیح و سالم به همراهانش میرسد و استاکر باکمال تعجب از او میپرسد که چگونه راه را پیدا کرده است! ایا این میتواند به ان معنا باشد که با تکیه به عقل میتوان قسمت قابل توجهی از مسیر را به درستی پیمود ؟ اما در ادامه پروفسور فقط با کمک استاکر بود که میتوانست به مقصد برسد و (عقلانیت) به تنهایی نمی توانست راه به جایی ببرد ! (که این مورد بسیار قابل تامل بود) استاکر هم چنین به همراهانش یاداور میشد که باوجود اینکه در مسیر رسیدن به مکانی عرفانی هستیم اما گمراه شدن در راه میتواند به منزله ی سقوط باشد ! همان چیزی که نزدیک بود نویسنده دچارش شود ... نهایتن پس از پشت سر گذاشتن پستی و بلندی ها هنگامی که به درب اتاق میرسند بخاطر عدم ایمان و قصد و نیت پلیدی که نویسنده و پروفسور داشتند شروع به زیر سوال بردن و حتا نابود کردن اتاق میکنند اما در نهایت پشیمان میشوند در نما و قابی زیبا ناکامی شان به تصویر کشیده میشود ... استاکر که بی چاره و درمانده و ناامید از اینکه دیگر کمتر کسی به منطقه باور دارد به دنیای سیاه و سفیدش برمیگردد و به درد دل گفتن با همسرش میپردازد
اما اما اما نقطه عطف و ماکزیمم فیلم سکانس اخر ست ... جایی که دختر فلج استاکر را کنار میزی در خانه و در دنیای حاضر میبینیم اما شگفتا که همه چیز رنگی ست ! گویی دختربچه معجزه ای از منطقه را با خود همراه دارد ... گویی به نوعی ارزوی استاکر درمانده درحال براورده شدن ست (که همانطور که به نویسنده و پروفسور گفته بود شرط مستجاب شدن ارزوها بی چاره و درمانده شدن است) گویی دخترک با قدرت منطقه و معجزه اش میتواند سگی که پدرش از منطقه اورده را ساکت کند و تنها با نگاهش لیوان های بروی میز را به تکان خوردن وا دارد ! و در میان ان موسیقی امیدوار کننده لحظه ای هم به ما نگاه میکند، شاید بتواند تکانی هم به ما بدهد !
4
mboroojli
۸ سال پیش
شاهکار و دیگر هیچ
1
farshid.salamati
۸ سال پیش
سلام لطفا راهنمایی کنید چند سال پیش تلویزیون یه فیلمی داد در مورد موجودات فضایی که با سیمای انسان تو هر طبقه جامعه نفوذ کرده بودن و کسی شک نکرده بود بعدا یک دانشمند خانم و اقا به این قضیه پی برده بودنموجودات فضایی یک قوی پرنده برای پاک سازی داشتن مثلا اتاق دانشمنده همه مدارک به خودش مثل گردباد کشید حتی گرد و خاک هم نموند اخر فیلمقوی فلزی تلسکوب رادیویی بزرگ و بلعید ۴ دقیقه از ارسال این دیدگاه گذشته - ا
15
matin.yousefi1997
۸ سال پیش
آندری تارکوفسکی : اگر از من بپرسید که تا چه حد از هنرمندان بزرگی چون: برسون،آنتونیونی، برگمان، میزوگوچی، کوروساوا و... تاثیرپذیرفته ام ؟ می گویم هیچ! علاقه ای به دنبال کردن شیوه ی دیگران ندارم چون به عقیده ی من هدف اصلی هر هنرمندی باید پیدا کردن زبانی برای بیان آنچه در درونش می گذرد، باشد.
3
pejmaaan
۸ سال پیش
تا حالا نمیدونستم کشوری هم به اسم سوویت یونیون وجود داره !!!
فیلم راه بلد از نظر فلسفی به نظر من در این دوره زمونه نچسب محسوب میشه! خیلی ها از خواب غفلت بیدار شدند، دیگه تفکرشون مثل قدیم نیست...
یه چیز فیلم واسم خیلی جالب بود اینکه سوار ماشین میشدند(در آن واحد)استارت و حرکت :)) الان پرشیا صفر کیلومتر میگیرم همینکه استارت بزنیم و همون لحظه حرکت کنیم ماشین تر تر تر میکنه : ))
3
mojtabahajebi
۸ سال پیش
جدا ار هر گونه نقدی فیلمی که منو مدت ها درگیر خودش کرده بود البته در دوزهای بالا dmt به وضوح قابل درک بود
5
parsa.allein
۸ سال پیش
تمامی فیلم های تارکوفسکی از نظر فرم در اوج به سر میبرن از نظر محتوا نسبت به آینه، این فیلم قابل فهم تر بود و به قول معروف شاعرانه هست دیدن استاکر و بقیه فیلم های تارکوفسکی برای کسانی که سینمای هنری رو دنبال میکنن از واجباته ولی به دوستانی که بیشتر دنبال جنبه سرگرمی سینما هستن پیشنهاد نمیشه حداقل تا وقتی که به درک بهتری از تکنیک های سینمایی نرسیدن
3
armir1370
۸ سال پیش
در این دنیای شلوغ و مدرن که همگی سرمان به گوشی و لایک های مان جمع استایمان در کجای زندگی ما قرار دارد.به نظرتان ایمان از بین رفته است و حال دیگر انسان ها به معجزات اعتقاد ندارند.استاکر داستان بی ایمانی ما انسان هاست داستانی که ایمان, علم و تخیل را به مجادله دعوت می کند داستانی که منطقه ایی مرموز را به تصویر می کشد که توانایی براورده کردن پنهانی ترین ارزوهای ما را دارد.استاکر سرگشتی ادمیان را به نمایش میگذراد و روشنفکران جهان را به سخره میگیرد.
3
shadmehr1388m
۸ سال پیش
Edward Artemie -Meditation موسیقی بینظیر که روح انسان را با عالم معنا متصل می کند .... باید در بهار به لذت گریست ...
3
mohsenakhgar
۸ سال پیش
عجیب ترین و متفاوت ترین فانتزی که تا حالا دیدم . من خوراکم فانتزیه ولی این خیلی جالب بود از این کارگردان یه فیلم دیگه دیده بودم خوشم نیومد ولی استاکر حسابش جداست به سال ساختشم توجه کنین برای اون زمان خیلی بوده واقعا . رفت تو لیست علاقه هام ۹ از ۱۰
28
arminkheradmand2136
۹ سال پیش
امروز برای دوم این ابرشاهکارو نگاه کردم ... یکی از عمیق ترین و تاثیرگذارترین فیلمهایی که تو عمرم دیدم !
4
Alireza Nsr
۹ سال پیش
استاکر ، فیلمی با ریتم کند ! ایده ی پشت این فیلم ایده ای بکر و هوشمندانه است و تارکوفسکی برای تصویر آن حسابی خود را به زحمت انداخته ! در این اثر شاهد تقابل امید و خیال هستیم ، تقابلی تنگاتنگ با نمایش تمام جزئیات ! تارکوفسکی به نوعی برای واضح نشان دادن این تقابل به طور وسواس گونه ای به جزئیات پرداخته که این امر باعث کند شدن ریتم فیلم می شود ، بنابراین بینندگان این فیلم به دو دسته تقسیم می شوند : ۱. افراد کم حوصله ۲. افراد با حوصله ! اما در برخی از سکانسها ریتم به گونه ای کند می شود که همان افراد با حوصله هم از کوره در می روند ! می توان گفت تارکوفسکی به نوعی از این افت ریتم با خبر بوده ! چرا که در برخی سکانسهای مهم با موسیقی متن فوق العاده ای بیننده را به فیلم جذب می کند ! به راستی که انتخاب این موسیقی هوشمندانه است ! به طور کل در این اثر ، تارکوفسکی از افت ریتم به عنوان یک شمشیر دو لبه استفاده کرده ، یک لبه برای مو شکافی مفهوم تقابل امید و وهم ، و یک لبه برای زخم زدن به حوصلهء بیننده !
2
aidin dadvar
۹ سال پیش
naghdefirst_persian_grif kheili be darke film komakam kard . hatman bekhoonidesh .azash mamnoonam ke in matne daghigh va kamelo inja gozashte
5
m_naderi
۹ سال پیش
بی شک تارکوفسکی در سینما همسنگِ داستایفسکی در عالم ادبیات هس و استاکر اثری همانند و هم ارزِ برادران کارامازوف
4
OPere233
۹ سال پیش
خیلی ضعیف بود ... اصلا اون چیزی که دوستان میگفتند نبود... ۶/۱۰
13
javadjoon62
۹ سال پیش
اونایی که حوصله ندارن یعنی همون بی حوصله ها، حوصلشون نمیشه که این فیلمو ببینن چون زود حوصلشون سر میره از بی حوصلگی !
8
G55456
۹ سال پیش
فیلم خوبی بود اما به هیچ عنوان لایق این نمره نیست .... نمره بنده ۷ از ۱۰
9
1
۹ سال پیش
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند/نکته ها هست بسی،محرم اسرار کجاست...
6
Dh.mohamad4873
۹ سال پیش
یه فیلم واقعا حوصله سربر.واقعا الان پشیمونم که اینو تا آخرش تحمل کردم.
7
katayoon.farahmand1366
۹ سال پیش
برای کسانیکه فقط دنبال معنای فیلم هستن و چیز دیگه ای جز معنا نمیخوان خوبه چون طول میکشه منظور فیلم و متوجه بشین..بی طاقت ها نیم ساعت اول به بعد دیگه نگاه نمیکنن..قرار نیس اتفاق خارق العاده ای تو فیلم ببینین..اگه باهوش باشین نزدیکای آخر فیلم تازه معنی فیلمو میفهمین..از سری فیلم های فلسفیه
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
ba vahid movafegham...
در یک جمله بهترین فلسفی تاریخ سینما
حیف واژه ی آشغال که واسه توصیف این فیلم استفاده بشه. فاجعست این فیلم . ارزش نداره حتی پنج دقیقش هم دیده بشه. فیلمی به شدت کسالت آور ، ناتوان در بیان و در کل فاجعه. ۱ از ۱۰ .
من معتقدم به کسی که بتونه این فیلم رو بدون چرت زدن و فحش دادن به اجداد فیلمساز تا آخر ببینه باید جایزه ایوب طلایی رو بدن .
حس می کنم دیالوگای سنگینی داشت و کلا فیلم سختی بود! چون من نفهمیدم آخرش چی شد اصن و چی می خواست بگه :))) :| :| :|
جوک گفتم بابا . فیلم نبود ک
بهترين فيلم تاريخ موميايي. همين و بساين كارگردان واسه كتاب قصه خوبه
از بهترین های تاریخ...
دیالوگها عالی ،،موسیقی متن عالی،،بازیگرها عالی، واقعا فیلم خوبی بود
آقا چی بود این...
انصافا واقعا غیرقابل تحمل بود برام
از بهترین کارهای تارکوفسکی ، حتما ببینید. ( برا دوستانی که اهل فلسفه و معرفت هستند)
۱۰/۸
چقدر زجر آور است دانستن
سلام بر دوستان عزیز
این فیلم یک اثر کاملا فلسفی و معنوی است و دوستانی که مثل من سینما رو حرفه‌ای دنبال نمیکنن و دوست دارن ساعتی رو با دیدن یک فیلم بگذرونن اصلا مناسب نیست چون این فیلم واسشون کسل کننده و بدون مفهوم هست و طی مدت فیلم هیچی دستگیرشون نمیشه و احتمالا وسط فیلم از دیدنش پشیمون بشن و ادامش رو نبینن.
دوستان محترم ک حرفه‌ای هستند هم نظراتشون رو بیان کردند.
پس ب علایق و سلیقه‌های هم احترام بگذاریم
لازمه معجزه , اعتقاد :
فیلم کند اما بسیار زیبا و معناگرایانه از شاعر سینما , آندری تارکوفسکی...
فیلم با تکان خوردن لیوان بر روی میز شروع می شود که گویا می خواهد به ما معجزه ای را نشان بدهد اما بعد چند دقیقه ما متوجه تکان خوردنش بر اثر عبور قطار حواهیم شد و این نشان می دهد در این دنیای خاکستری خالی از ایمان , معجزه ای رخ نمیدهد.
در ادامه ما با فیزیکدان که نماینده دانشمندانی که به فکر بشریت هستند و برای راحتیشان وسایلی را اختراع میکنند اما در واقع دارند به بشریت ظلم می کنند ( طبق گفت گوی فیزیکدان و نویسنده روی باتلاق در هنگام رفع خستگی) و نویسنده ای که نماد انسانهای روشنفکر و عاقل است روبرو هستیم.
زمانی که سه مسافر وارد منطقه می شوند , فضا رنگی می شود انگار آنجا مکانی پر از امید است و آن هم به دلیل رفت و آمد انسان هایی که امید دارند آرزویشان برآورده شود , می باشد.
بحث ها و دیالوگ های بسیازی هست که باید تامل کرد و تو این نقد نمی گنجند اما فقط سکانس های پایانی را بررسی می کنم:
آن جایی که در اتاق باران آمد و بیننده را غرق تعجب کرد , باران نشان دهنده تغییر است و تنها باران است که همه چیز را با خود میشوید و میبرد و سه مسافر را با خود برد.
سه مسافری که انسان هایی هستند که ادعا روشنفکری می کنند( نویسنده و فیزیکدان) و ایمان کافی نداشتند که به داخل اتاق بروند. همان طور که گفته شده بود برای وارد شدن به اتاق خوب بودن کافی نیست ایمان است که لازمه معجزه است.
استاکر نیز میدانست که اتاق مانند غول های جادو دیگر نیست که هر آرزویی که بگویند برآورده شود, بلکه تنهاآرزو هایی بر آورده می شود که در ذات انسان نهفته است. به همین دلیل وقتی خارپشت از اتاق برگشتن برادرش را می خواهذدر واقع در ذات خود تنها ثروت می خواهد و آن را نیز کسب می کند ولی در آخر خارپشت که برادر خود را بدست نمی آورد به دلیل عذاب وجدان خود را دار میزند.
در سکانسی می بینیم دختر دارد راه میرو و جهان به دلیل معجزه و ایمان داشتن ما رنگی است ولی بعد متوجه میشویم استاکر بوده است که دخترش را حمل می کند و باز جهان به رنگ وافعی ( خاکستری) خود تبدیل می شود.
در سکانس آخر اینک ما دختر را می بینیم که جهانش رنگیست. او به لیوان ها نگاه می کند و بعد مدتی لیوان ها تکان می خورند و این یک معجزه است , معجزه ای از محصول منطقه که همان دختر می باشد و تنها دختر است که ایمان دارد و تنها دخترست که معجزه را دریافت می کند.
در کلام آخر:
فیلم ممکن است برای کسانی که سینما را به طور جدی دنبال نمی کنند کسالت آور باشد ولی برای کسانی که به سینما اهمیت میدهند , یک فیلم فلسفی و شاعرانه ای است که دیدنش واجب است.
چرا شعر می نویسید درست حسابی نظر بدبد ببینیم فیلم چطوریه؟
وافعا حیف اون همه ساعتی که نشستم پای تلویزیون تا این مسخره رو نگا کنم که آخرشم بازم هیچ چیزی اتفاق نمی افته
تو عمرم صد هزارتا فیلم دیدم و به جرات میتونم بگم که مسخره ترین فیلم در جهان همین میتونه باشه که باید بابت نگا کردن این فیلم حدقل به ادم باید صد هزار تومن پول بدن تا این شکنجه رو تحمل کنه
film awli bud , asan tu download esh shak nakonin
نگاهی از پنجره های بی پایان به گوشه های زندگی میرا،شاید هم نامیرا.
به دوستانیکه به فیلمهای مفهومی علاقه دارن،دیدن این فیلمو پیشتهاد میکنم.
پیروز باشید.
حرکت در مسیر ایمان دشوار است ... اما دشوارتر از ان باور داشتن به ماهیت خود ایمان ست !
اینکه حتا اگر به دم درب ان هم رسیدی بدانی برای چه امده ای و چه میخواهی !
اثار بسیار کمی در طول عمر سینما وجود دارند که هر دقیقه شان، هر پلان و سکانس شان، پیام باشد، سوال و جواب و تلنگر باشد ! استاکر اما ... بسیار عجیب ست، مثل دیگر اثار این کارگردان دارای ریتمی ارام (تا بتواند بیننده را در خود غرق کند) است، درست مانند نامش ! تارکوفسکی در این فیلم دست به تعریفی نو از تخیل و معما و فانتزی زده ست
فیلمی که با وجود مضامین و پیام های نابش در بستر فرم و تکنیک هایی خاص ارائه شده ست
( اگر اثر را تماشا نکرده اید نخوانید )
استاکر کیست ؟! یک انسان خوب ؟ یک چراغ راه ؟ یک پیامبر ... ؟ دیدن ان سیب سرخ گاز زده در سینی اتاقش بسیار جالب بود و میتواند معانی مختلفی داشته باشد ! استاکر فردی بی ازار ست که بخاطر عشق و حس درونی اش به منطقه هم که شده دوست دارد انسان ها را به جایی که موسوم به منطقه و اتاق ست ببرد که به ارزوها و کمال برسند
(که البته شرطی را هم برای براورده شدن ارزو بیان میکند ) و این بار راهی کننده ی یک نویسنده و یک پروفسور است، نویسنده به نوعی هنرمند (بخوانیم شبه هنرمند) و شکاک ست و پروفسور انسانی عاقل و عالم ست
در دنیا و محل زندگی این افراد همه چیز (تصاویر) سیاه و سفید بوده اما به محض اینکه پس از طی کردن راهی طولانی به منطقه میرسند، ناگهان همه چیز (تصاویر) رنگ و جان میگیرد !
در اکثر طول مسیر استاکر به پروفسور میگوید که او پیش قدم شود ...
ایا می توان گفت هدف از این موضوع القای این ست که عقل و دانایی باید پیشرو باشد ؟ این مسئله را میتوانیم به قسمتی دیگر از فیلم نیز ربط دهیم که راه استاکر و نویسنده از پروفسور در منطقه که گم شدن در ان بسیار خطرناک است ناخواسته جدا میشود اما در عین ناباوری کمی جلوتر پروفسور صحیح و سالم به همراهانش میرسد و استاکر باکمال تعجب از او میپرسد که چگونه راه را پیدا کرده است!
ایا این میتواند به ان معنا باشد که با تکیه به عقل میتوان قسمت قابل توجهی از مسیر را به درستی پیمود ؟
اما در ادامه پروفسور فقط با کمک استاکر بود که میتوانست به مقصد برسد و (عقلانیت) به تنهایی نمی توانست راه به جایی ببرد ! (که این مورد بسیار قابل تامل بود)
استاکر هم چنین به همراهانش یاداور میشد که باوجود اینکه در مسیر رسیدن به مکانی عرفانی هستیم اما گمراه شدن در راه میتواند به منزله ی سقوط باشد ! همان چیزی که نزدیک بود نویسنده دچارش شود ...
نهایتن پس از پشت سر گذاشتن پستی و بلندی ها هنگامی که به درب اتاق میرسند بخاطر عدم ایمان و قصد و نیت پلیدی که نویسنده و پروفسور داشتند شروع به زیر سوال بردن و حتا نابود کردن اتاق میکنند اما در نهایت پشیمان میشوند در نما و قابی زیبا ناکامی شان به تصویر کشیده میشود ...
استاکر که بی چاره و درمانده و ناامید از اینکه دیگر کمتر کسی به منطقه باور دارد به دنیای سیاه و سفیدش برمیگردد و به درد دل گفتن با همسرش میپردازد
اما اما اما نقطه عطف و ماکزیمم فیلم سکانس اخر ست ... جایی که دختر فلج استاکر را کنار میزی در خانه و در دنیای حاضر میبینیم اما شگفتا که همه چیز رنگی ست !
گویی دختربچه معجزه ای از منطقه را با خود همراه دارد ...
گویی به نوعی ارزوی استاکر درمانده درحال براورده شدن ست (که همانطور که به نویسنده و پروفسور گفته بود شرط مستجاب شدن ارزوها بی چاره و درمانده شدن است)
گویی دخترک با قدرت منطقه و معجزه اش میتواند سگی که پدرش از منطقه اورده را ساکت کند و تنها با نگاهش لیوان های بروی میز را به تکان خوردن وا دارد !
و در میان ان موسیقی امیدوار کننده لحظه ای هم به ما نگاه میکند، شاید بتواند تکانی هم به ما بدهد !
شاهکار و دیگر هیچ
سلام لطفا راهنمایی کنید
چند سال پیش تلویزیون یه فیلمی داد در مورد موجودات فضایی که با سیمای انسان تو هر طبقه جامعه نفوذ کرده بودن و کسی شک نکرده بود بعدا یک دانشمند خانم و اقا به این قضیه پی برده بودنموجودات فضایی یک قوی پرنده برای پاک سازی داشتن مثلا اتاق دانشمنده همه مدارک به خودش مثل گردباد کشید حتی گرد و خاک هم نموند اخر فیلمقوی فلزی تلسکوب رادیویی بزرگ و بلعید
۴ دقیقه از ارسال این دیدگاه گذشته - ا
آندری تارکوفسکی : اگر از من بپرسید که تا چه حد از هنرمندان بزرگی چون: برسون،آنتونیونی، برگمان، میزوگوچی، کوروساوا و... تاثیرپذیرفته ام ؟ می گویم هیچ! علاقه ای به دنبال کردن شیوه ی دیگران ندارم چون به عقیده ی من هدف اصلی هر هنرمندی باید پیدا کردن زبانی برای بیان آنچه در درونش می گذرد، باشد.
تا حالا نمیدونستم کشوری هم به اسم سوویت یونیون وجود داره !!!
دغدغه های ذهن بیدار تارکوفسکی
نباید فیلمو دید ؛ باد سجده کرد
تو عمرم انقدر ژانر واسه ی فیلم ندیده بودم
تک تک فیلم های تارکوفسکی عالین
فیلم راه بلد از نظر فلسفی به نظر من در این دوره زمونه نچسب محسوب میشه!
خیلی ها از خواب غفلت بیدار شدند، دیگه تفکرشون مثل قدیم نیست...
یه چیز فیلم واسم خیلی جالب بود اینکه سوار ماشین میشدند(در آن واحد)استارت و حرکت :))
الان پرشیا صفر کیلومتر میگیرم همینکه استارت بزنیم و همون لحظه حرکت کنیم ماشین تر تر تر میکنه : ))
جدا ار هر گونه نقدی فیلمی که منو مدت ها درگیر خودش کرده بود البته در دوزهای بالا dmt به وضوح قابل درک بود
تمامی فیلم های تارکوفسکی از نظر فرم در اوج به سر میبرن
از نظر محتوا نسبت به آینه، این فیلم قابل فهم تر بود
و به قول معروف شاعرانه هست
دیدن استاکر و بقیه فیلم های تارکوفسکی برای کسانی که سینمای هنری رو دنبال میکنن از واجباته
ولی به دوستانی که بیشتر دنبال جنبه سرگرمی سینما هستن پیشنهاد نمیشه
حداقل تا وقتی که به درک بهتری از تکنیک های سینمایی نرسیدن
در این دنیای شلوغ و مدرن که همگی سرمان به گوشی و لایک های مان جمع استایمان در کجای زندگی ما قرار دارد.به نظرتان ایمان از بین رفته است و حال دیگر انسان ها به معجزات اعتقاد ندارند.استاکر داستان بی ایمانی ما انسان هاست داستانی که ایمان, علم و تخیل را به مجادله دعوت می کند داستانی که منطقه ایی مرموز را به تصویر می کشد که توانایی براورده کردن پنهانی ترین ارزوهای ما را دارد.استاکر سرگشتی ادمیان را به نمایش میگذراد و روشنفکران جهان را به سخره میگیرد.
Edward Artemie -Meditation موسیقی بینظیر که روح انسان را با عالم معنا متصل می کند .... باید در بهار به لذت گریست ...
عجیب ترین و متفاوت ترین فانتزی که تا حالا دیدم . من خوراکم فانتزیه ولی این خیلی جالب بود
از این کارگردان یه فیلم دیگه دیده بودم خوشم نیومد ولی استاکر حسابش جداست
به سال ساختشم توجه کنین برای اون زمان خیلی بوده واقعا . رفت تو لیست علاقه هام
۹ از ۱۰
امروز برای دوم این ابرشاهکارو نگاه کردم ... یکی از عمیق ترین و تاثیرگذارترین فیلمهایی که تو عمرم دیدم !
استاکر ، فیلمی با ریتم کند !
ایده ی پشت این فیلم ایده ای بکر و هوشمندانه است و تارکوفسکی برای تصویر آن حسابی خود را به زحمت انداخته !
در این اثر شاهد تقابل امید و خیال هستیم ، تقابلی تنگاتنگ با نمایش تمام جزئیات !
تارکوفسکی به نوعی برای واضح نشان دادن این تقابل به طور وسواس گونه ای به جزئیات پرداخته که این امر باعث کند شدن ریتم فیلم می شود ، بنابراین بینندگان این فیلم به دو دسته تقسیم می شوند : ۱. افراد کم حوصله ۲. افراد با حوصله ! اما در برخی از سکانسها ریتم به گونه ای کند می شود که همان افراد با حوصله هم از کوره در می روند ! می توان گفت تارکوفسکی به نوعی از این افت ریتم با خبر بوده ! چرا که در برخی سکانسهای مهم با موسیقی متن فوق العاده ای بیننده را به فیلم جذب می کند ! به راستی که انتخاب این موسیقی هوشمندانه است !
به طور کل در این اثر ، تارکوفسکی از افت ریتم به عنوان یک شمشیر دو لبه استفاده کرده ، یک لبه برای مو شکافی مفهوم تقابل امید و وهم ، و یک لبه برای زخم زدن به حوصلهء بیننده !
naghdefirst_persian_grif kheili be darke film komakam kard . hatman bekhoonidesh .azash mamnoonam ke in matne daghigh va kamelo inja gozashte
بی شک تارکوفسکی در سینما همسنگِ داستایفسکی در عالم ادبیات هس و استاکر اثری همانند و هم ارزِ برادران کارامازوف
خیلی ضعیف بود ... اصلا اون چیزی که دوستان میگفتند نبود... ۶/۱۰
اونایی که حوصله ندارن یعنی همون بی حوصله ها، حوصلشون نمیشه که این فیلمو ببینن چون زود حوصلشون سر میره از بی حوصلگی !
فیلم خوبی بود اما به هیچ عنوان لایق این نمره نیست .... نمره بنده ۷ از ۱۰
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند/نکته ها هست بسی،محرم اسرار کجاست...
یه فیلم واقعا حوصله سربر.واقعا الان پشیمونم که اینو تا آخرش تحمل کردم.
برای کسانیکه فقط دنبال معنای فیلم هستن و چیز دیگه ای جز معنا نمیخوان خوبه چون طول میکشه منظور فیلم و متوجه بشین..بی طاقت ها نیم ساعت اول به بعد دیگه نگاه نمیکنن..قرار نیس اتفاق خارق العاده ای تو فیلم ببینین..اگه باهوش باشین نزدیکای آخر فیلم تازه معنی فیلمو میفهمین..از سری فیلم های فلسفیه
شعر زیبای دیگری از استاد تارکوفسکی