جلسومینا تنها شخصیت است که برای همیشه یادمون می مونه
فلینی موفق می شود شخصیتی یگانه و بیش از حد شگفت انگیز و دوستداشتنی و در عین حال عمیق و انسانی خلق کند که یکی از آن شمایل ماندگار تاریخ سینما می شود که تنها یک بار اتفاق افتاده است و خالق آن فلینی است، شخصیتی پر از روح زندگی و نشاط و معصومیت و پاکی و زلالی.
در سکانس آغازین فیلم لحظه ای را می بینیم که به نظر من کلیدی ترین پلان فیلم است و آن هم زمانی است که جلسومینا جلوی ساحل ، دریا و طبیعت اطراف آن زانو می زند و انگار یک خداحافظی با کسانی دارد که بخشی از آن هاست و می خواهد جدا شود و همچنین در دقیقه ی ۷۳ فیلم پلان استثنایی دیگری می بینیم که بعد از مدت ها جلسومینا به کنار ساحل و دریا می آید و می بینیم که انگار به اصل خود برگشته است و فوران شادی و نشاط است.
جلسومینا انگار تا به حال وارد دنیا نشده است و هیچ بدی و خشونت و ناپاکی را ندیده است که حالا کم کم وارد تجربه ی این ها می شود و کمترین خشونت انسانی او را کم کم از درون پژمرده میکند و موجب زوال او می شود.
او با شخصیت متو که یک بندباز است آشنا می شود که خود این شخصیت متو بسیار دوستداشتنی و عمیق است. در یکی از سکانس های میانی فیلم دیالوگ هایی میان آن ها رد و بدل می شود که امیدی را در دل جلسومینا زنده می کند. متو: من انسان نادانی هستم و تا به حال یکی دوتا کتاب بیشتر نخوانده ام، اینو باور نمی کنی اما هر چیزی در این جهان دارای هدفیست حتی این سنگ کوچولو. جلسومینا:چه هدفی؟ متو: من نمی دونم، فقط خداست که از همه چیز خبر دارد، من نمی دونم که این سنگ کوچولو برای چه هدفیست اما حتماً هدفی دارد برای اینکه اگر این بی هدف باشد همه چیز بی معنا می شود حتی ستارگان. پس حتی تو هم برای هدفی خلق شده ای. و بعد این یک کلوزاپ از سنگ و جلسومینا می گیرد که فوق العاده تاثیرگذار است.
در واقع همینطور که در فیلم جلو می رویم لحظه به لحظه جلسومینا به درون خشن و مستبد زامپانو نفوذ می کند و اوج این زمانی است که زامپانو بی اختیار متو را می کشد و جلسومینا با دیدن این لحظه، هر روز پژمرده تر می شود و ذره ذره به تحلیل می رود و زوال می یابد. او زوال پیدا می کند و مانند گلی طراوت خودش را از دست می دهد اما به جای آن زامپانو انسانیت خود را باز می یابد. زامپانو کم کم پیر می شود و به انحطاط می رسد و دیگر نمی بینیم که توان شکستن زنجیری را داشته باشد انگار قدرت شکستن آن را از جلسومینا می گرفت.
جلسومینا می میرد اما زامپانو را زنده می کند و فروپاشی شخصیت زامپانو را در پایان فیلم نظاره گریم و این یعنی پیروزی جلسومینا.
1
stingsteveborden8
۸ سال پیش
حیف نیست این فیلم از لیست ۲۵۰ خارج شد؟ :(
1
mohammadkouhestani69
۸ سال پیش
این فیلم فوق العادست درود بر فلینی بزرگ.بازی آنتونی کوئین هم خیلی خوب بود
0
n3wr351d3nt3v1l
۹ سال پیش
فقط به عشق کلاسیکه که چه چه و به به راه انداختین وگرنه فیلمش اصلا در حد و اندازه تعریف ها نیست و به زور ۵ رو از ۱۰ میگیره.
1
samaneh524
۹ سال پیش
این فیلم نیست این فیلم عشقه جاده خوده زندگیه:)
0
aidin dadvar
۹ سال پیش
zemne arze whteram be havadarane film man natoonestam ertebate khasi bargharar konam va baram khaste konande bood va delam mikhast zoodtar tamom beshe
3
mohammadreza Ozlat
۹ سال پیش
شاید تلخ باشد
ولی زیباست و به یاد ماندنی
تعبیر دیگری از حقیر درباره این شاهکار برنمی آید
1
benyaminesposito
۹ سال پیش
من اصلا خوشم نیومد و بین کلاسیک هایی که دیدم بدترینشون بوده از هر لحاظ . فیلم های ده سیکا رو بیشتر میپسندم . مخصوصا دزد دوچرخه
2
»ریم میرزایی
۹ سال پیش
برای من بعد از ۱۲ مرد خشمگین محبوب ترین فیلم کلاسیکی هست که دیدم
21
arminkheradmand2136
۹ سال پیش
بهـترین زوج هـنـری تـاریـخ ... فـدریکـو فـلیـنی و ژولـیتا ماسیـنا!
2
meysamahmadipouya
۹ سال پیش
با تماشای این فیلم مطمئن باشید که شخصیت جلسومینا (با بازی جولیتا مسینا) یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های عمرتان خواهد شد با آن صورت معصوم و ساده اش که به ناچار همسفر زامپانوی بی احساس و مغرور میشود. و چه زیباست سکانس پایانی فیلم. آنجا که زامپانو درمانده و آشفته در حسرت از دست دادن جلسومینا میگرید. چه کردی با ما فلینی!
1
kazpany
۹ سال پیش
بی نظیر بود.این فیلم یک سهل ممتنع هست.بازی دخترک که اسمشو نمیدونم بشدت تاثیر گذار بود و معصومیتش با توجه به اتفاقات فیلم خیلی تکان دهنده و ناراحت کنندس.اگر میخواین درامی ببینید که هرگز از ذهنتون پاک نشه و روی مغزتون حک بشه حتما ببینیدش.
3
bmoidzad
۹ سال پیش
یا فلینی... جاده ات را دیدم.... جاده ات به مثابه جاده زندگی بود.... جلسومینایت مرا شیفته خود کرد... چه خوب شد جلسومینا را ساختی.... چه خوب شد جاده را ساختی... لاشک سینما بدون جاده ات چیزی کم داشت ... منم و عمری که پیش از دیدن جاده ات به هدر رفته ....
3
m.rezaasadian1365
۹ سال پیش
جاده و فلینی مسیری بی انتهاست
0
sohrabeabasivadostanehkhobash
۹ سال پیش
این فیلم خیلی جذاب و با ارزش است لطفا دو بله بزارید سایت معرفتر می شود با تشکر
2
ifssinfo
۹ سال پیش
چه بگویم؟ ................... چه بگویم؟ از این فیلم چه بگویم؟
8
montazer11087
۱۰ سال پیش
جولیتا ماسینا- به نقل از کتاب کارناوال فدریکو فلینی به کوشش مسعود فراستی *******************************یک فرمانده ی بی چون و چرا ********************************* برایم آسان نیست که درباره ی فدریکو همسرم و فدریکوی کارگردان حرف بزنم، بازیگری که آن قدر خوش اقبال بود که با کارگردانی چون فلینی آشنا شود، که به او فرصت داد تا در سالهای دهه ۵۰ بازیگری مشهور شود.در حالی که میدانم کیفیت جسمی و بدنی ستاره شدن را نداشتم، آن هم در سالهای تفوق جسم..به خوبی میدانم که فدریکو مجبور شده برای بازی من در نقش جلسومینا در جاده بجنگد.تهیه کنندگان بسیاری که او فیلم را به آنها پیشنهاد داد موافق بودند که من بازیگری با استعدادم،ولی میگفتند که برای این نقش مناسب نیستم.هرچند بعدها توسط مخاطبان پذیرفته شدم.برای من جاده حادثه ای فوق العاده بود،که مرا به عنوان یک ستاره تثبیت کرد و خیلی زود برایم جوایز و موفقیت جهانی به ارمغان آورد. شاید اگر او-فدریکو- را نشناخته بودم،جاده هرگز به وجود نمی آمد..فیلمبرداری جاده برای من و فدریکو آسان نبود.من بازیگر صحنه ی تئاترم.من همه ی شخصیت هایی را خلق کرده بودم که به کلی با آنچه در فیلم مورد نیاز بود، متفاوت بودند،و به خصوص بازی در نقش دلقک و شبه دلقک جزو برنامه هایم در صحنه ی تئاتر نبود.جدا از همه ی اینها، سینما به من عقده ی حقارت می داد، چرا که فاقد فیزیک مناسب بودم..در درون خودم کاملا حس میکردم که جلسومینا چگونه موجودی ست ولی از تظاهرات بیرونی او چیزی نمیدانستم..پس نسبت به آنچه فدریکو میخواست واکنشی منفی داشتم،که برای بسیاری شگفت آور بود..باید اعتراف کنم که در آن نقش با درد و رنج بسیار روبرو شدم..آن هم به این دلیل که به عنوان یک زن مجبور بودم خودم را قربانی کنم.از سوی دیگر کار با این پرسوناژ با آن کلاه بلند،آن کفشهای بزرگ دلقکی برای فدریکو هم آسان نبود. رابطه ی فدریکو با من در سر صحنه ی فیلمبراری مثل رابطه اش با با بازیگران دیگر است.رابطه ی او نوعی رابطه ی فرماندهی بی چون و چراست..و نه تنها به این علت که میخواهد پیروز باشد، بلکه از این جهت که فیلمهایش در درون او هستند و ما بازیگران نمیتوانیم هیچ تصوری از آنچه او در ذهن دارد داشته باشیم..بگذارید بی تعارف بگویم او مرا رام کرده است،چرا که من طبیعتی سرکش دارم و کسی باید مرا از نظر روحی و جسمی سامان دهد تا بتوانم صحنه ای را بازی کنم.. اما به عنوان همسر فدریکو چه بگویم؟ تنها یک شوهر نازنین میتواند نزدیک ۵۰ سال زندگیش را با زنی بگذراند که به همه چیز فضولی میکند و از نظر سنی بیش از شخصیتش بزرگسال است..هر بار که در فیلمی بازی میکنم،انگار بار اول است- قلبم به شدت میکوبد، و نگران نظر دیگران هستم..اما این را میدانم که اگر فدریکو بگوید براوو ، واقعا راضی است، هرچند ممکن است این رضایت را به زبان نیاورد....
17
ahmad.noori3
۱۰ سال پیش
در یک کلام عالی!
فلینی کبیر از همان ابتدا، و به نام تقدیر، دخترک داستان را با بدمن هم‌سفر می‌کند و کاری می‌کند که در طول فیلم از بودنش زجر بکشیم... نه می‌توانیم از او جدا شویم، و نه می‌توانیم فرار کنیم... دوستش هم داریم کمی... و این یعنی اینکه فیلمساز کاری کرده تا ما دقیقا جای شخصیت‌ اصلی باشیم! همان حالتی به ما دست می‌دهد که به او... ابتدا «زامپانو» با بازی فوق‌العاده‌ آنتونی کویین جوان را، با آن شخصیت آرام اولیه، می‌پسندیم... ولی هرچقدر جلوتر می‌رود او برایمان منفورتر می‌شود... تا سکانسی که دختر او را می‌پذیرد! بدبختی‌اش را می‌پذیرد! به همین سیاهی رضایت می‌دهد! آنجاست که دیگر نمی‌دانم می‌خوام سر زامپانو فریاد بکشم یا سر «جلسومینا»! اما باید فریاد کشید!
زیبایی این فیلم گفتنی نیست! دیدنیست!
2
Hamed
۱۰ سال پیش
بی شک جز بهترین های سینمای اروپا و جهانه
0
ebizmatin
۱۰ سال پیش
عالی عالی عالی ... شاهکاری دیگر از پروردگار سینما ...
9
mzn.mahdi
۱۱ سال پیش
wow
اولین نفرم که برای این اثر کامنت میذارم!!!؟
این اثر مثل کارای فینچر و تارانتینو و لینچ نیست. یا اگه بخوام با همدوره خودش مقایسه کنم مثل آنتونیونی نیست
ولی این فیلم رو نمیشه نگاه کرد و عاشقش نشد
سکانس پایانی فیلم کولاک میکنه
شخصیت جلسومینا از به یادماندنی ترین و دوست داشتنی ترین شخصیتهای تاریخ سینماست
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
هر چیفک میکنم نمیدونم چی راجب این فیلم باید نوشت
شاهکار...
همهچیخوب بود
این بهترین فیلم تمام زندگی من هست.
استاد فدریکو فلینی
خلق شخصیتی استثنایی در تاریخ سینما
جلسومینا تنها شخصیت است که برای همیشه یادمون می مونه
فلینی موفق می شود شخصیتی یگانه و بیش از حد شگفت انگیز و دوستداشتنی و در عین حال عمیق و انسانی خلق کند که یکی از آن شمایل ماندگار تاریخ سینما می شود که تنها یک بار اتفاق افتاده است و خالق آن فلینی است، شخصیتی پر از روح زندگی و نشاط و معصومیت و پاکی و زلالی.
در سکانس آغازین فیلم لحظه ای را می بینیم که به نظر من کلیدی ترین پلان فیلم است و آن هم زمانی است که جلسومینا جلوی ساحل ، دریا و طبیعت اطراف آن زانو می زند و انگار یک خداحافظی با کسانی دارد که بخشی از آن هاست و می خواهد جدا شود و همچنین در دقیقه ی ۷۳ فیلم پلان استثنایی دیگری می بینیم که بعد از مدت ها جلسومینا به کنار ساحل و دریا می آید و می بینیم که انگار به اصل خود برگشته است و فوران شادی و نشاط است.
جلسومینا انگار تا به حال وارد دنیا نشده است و هیچ بدی و خشونت و ناپاکی را ندیده است که حالا کم کم وارد تجربه ی این ها می شود و کمترین خشونت انسانی او را کم کم از درون پژمرده میکند و موجب زوال او می شود.
او با شخصیت متو که یک بندباز است آشنا می شود که خود این شخصیت متو بسیار دوستداشتنی و عمیق است. در یکی از سکانس های میانی فیلم دیالوگ هایی میان آن ها رد و بدل می شود که امیدی را در دل جلسومینا زنده می کند.
متو: من انسان نادانی هستم و تا به حال یکی دوتا کتاب بیشتر نخوانده ام، اینو باور نمی کنی اما هر چیزی در این جهان دارای هدفیست حتی این سنگ کوچولو.
جلسومینا:چه هدفی؟
متو: من نمی دونم، فقط خداست که از همه چیز خبر دارد، من نمی دونم که این سنگ کوچولو برای چه هدفیست اما حتماً هدفی دارد برای اینکه اگر این بی هدف باشد همه چیز بی معنا می شود حتی ستارگان. پس حتی تو هم برای هدفی خلق شده ای.
و بعد این یک کلوزاپ از سنگ و جلسومینا می گیرد که فوق العاده تاثیرگذار است.
در واقع همینطور که در فیلم جلو می رویم لحظه به لحظه جلسومینا به درون خشن و مستبد زامپانو نفوذ می کند و اوج این زمانی است که زامپانو بی اختیار متو را می کشد و جلسومینا با دیدن این لحظه، هر روز پژمرده تر می شود و ذره ذره به تحلیل می رود و زوال می یابد. او زوال پیدا می کند و مانند گلی طراوت خودش را از دست می دهد اما به جای آن زامپانو انسانیت خود را باز می یابد. زامپانو کم کم پیر می شود و به انحطاط می رسد و دیگر نمی بینیم که توان شکستن زنجیری را داشته باشد انگار قدرت شکستن آن را از جلسومینا می گرفت.
جلسومینا می میرد اما زامپانو را زنده می کند و فروپاشی شخصیت زامپانو را در پایان فیلم نظاره گریم و این یعنی پیروزی جلسومینا.
حیف نیست این فیلم از لیست ۲۵۰ خارج شد؟ :(
این فیلم فوق العادست درود بر فلینی بزرگ.بازی آنتونی کوئین هم خیلی خوب بود
فقط به عشق کلاسیکه که چه چه و به به راه انداختین وگرنه فیلمش اصلا در حد و اندازه تعریف ها نیست و به زور ۵ رو از ۱۰ میگیره.
این فیلم نیست
این فیلم عشقه
جاده خوده زندگیه:)
zemne arze whteram be havadarane film man natoonestam ertebate khasi bargharar konam va baram khaste konande bood va delam mikhast zoodtar tamom beshe
شاید تلخ باشد
ولی زیباست و به یاد ماندنی
تعبیر دیگری از حقیر درباره این شاهکار برنمی آید
من اصلا خوشم نیومد و بین کلاسیک هایی که دیدم بدترینشون بوده از هر لحاظ . فیلم های ده سیکا رو بیشتر میپسندم . مخصوصا دزد دوچرخه
برای من بعد از ۱۲ مرد خشمگین محبوب ترین فیلم کلاسیکی هست که دیدم
بهـترین زوج هـنـری تـاریـخ ...
فـدریکـو فـلیـنی و ژولـیتا ماسیـنا!
با تماشای این فیلم مطمئن باشید که شخصیت جلسومینا (با بازی جولیتا مسینا) یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های عمرتان خواهد شد با آن صورت معصوم و ساده اش که به ناچار همسفر زامپانوی بی احساس و مغرور میشود.
و چه زیباست سکانس پایانی فیلم. آنجا که زامپانو درمانده و آشفته در حسرت از دست دادن جلسومینا میگرید.
چه کردی با ما فلینی!
بی نظیر بود.این فیلم یک سهل ممتنع هست.بازی دخترک که اسمشو نمیدونم بشدت تاثیر گذار بود و معصومیتش با توجه به اتفاقات فیلم خیلی تکان دهنده و ناراحت کنندس.اگر میخواین درامی ببینید که هرگز از ذهنتون پاک نشه و روی مغزتون حک بشه حتما ببینیدش.
یا فلینی...
جاده ات را دیدم.... جاده ات به مثابه جاده زندگی بود.... جلسومینایت مرا شیفته خود کرد...
چه خوب شد جلسومینا را ساختی.... چه خوب شد جاده را ساختی... لاشک سینما بدون جاده ات چیزی کم داشت ...
منم و عمری که پیش از دیدن جاده ات به هدر رفته ....
جاده و فلینی مسیری بی انتهاست
این فیلم خیلی جذاب و با ارزش است لطفا دو بله بزارید سایت معرفتر می شود با تشکر
چه بگویم؟ ................... چه بگویم؟
از این فیلم چه بگویم؟
جولیتا ماسینا- به نقل از کتاب کارناوال فدریکو فلینی به کوشش مسعود فراستی
*******************************یک فرمانده ی بی چون و چرا *********************************
برایم آسان نیست که درباره ی فدریکو همسرم و فدریکوی کارگردان حرف بزنم، بازیگری که آن قدر خوش اقبال بود که با کارگردانی چون فلینی آشنا شود، که به او فرصت داد تا در سالهای دهه ۵۰ بازیگری مشهور شود.در حالی که میدانم کیفیت جسمی و بدنی ستاره شدن را نداشتم، آن هم در سالهای تفوق جسم..به خوبی میدانم که فدریکو مجبور شده برای بازی من در نقش جلسومینا در جاده بجنگد.تهیه کنندگان بسیاری که او فیلم را به آنها پیشنهاد داد موافق بودند که من بازیگری با استعدادم،ولی میگفتند که برای این نقش مناسب نیستم.هرچند بعدها توسط مخاطبان پذیرفته شدم.برای من جاده حادثه ای فوق العاده بود،که مرا به عنوان یک ستاره تثبیت کرد و خیلی زود برایم جوایز و موفقیت جهانی به ارمغان آورد.
شاید اگر او-فدریکو- را نشناخته بودم،جاده هرگز به وجود نمی آمد..فیلمبرداری جاده برای من و فدریکو آسان نبود.من بازیگر صحنه ی تئاترم.من همه ی شخصیت هایی را خلق کرده بودم که به کلی با آنچه در فیلم مورد نیاز بود، متفاوت بودند،و به خصوص بازی در نقش دلقک و شبه دلقک جزو برنامه هایم در صحنه ی تئاتر نبود.جدا از همه ی اینها، سینما به من عقده ی حقارت می داد، چرا که فاقد فیزیک مناسب بودم..در درون خودم کاملا حس میکردم که جلسومینا چگونه موجودی ست ولی از تظاهرات بیرونی او چیزی نمیدانستم..پس نسبت به آنچه فدریکو میخواست واکنشی منفی داشتم،که برای بسیاری شگفت آور بود..باید اعتراف کنم که در آن نقش با درد و رنج بسیار روبرو شدم..آن هم به این دلیل که به عنوان یک زن مجبور بودم خودم را قربانی کنم.از سوی دیگر کار با این پرسوناژ با آن کلاه بلند،آن کفشهای بزرگ دلقکی برای فدریکو هم آسان نبود.
رابطه ی فدریکو با من در سر صحنه ی فیلمبراری مثل رابطه اش با با بازیگران دیگر است.رابطه ی او نوعی رابطه ی فرماندهی بی چون و چراست..و نه تنها به این علت که میخواهد پیروز باشد، بلکه از این جهت که فیلمهایش در درون او هستند و ما بازیگران نمیتوانیم هیچ تصوری از آنچه او در ذهن دارد داشته باشیم..بگذارید بی تعارف بگویم او مرا رام کرده است،چرا که من طبیعتی سرکش دارم و کسی باید مرا از نظر روحی و جسمی سامان دهد تا بتوانم صحنه ای را بازی کنم..
اما به عنوان همسر فدریکو چه بگویم؟ تنها یک شوهر نازنین میتواند نزدیک ۵۰ سال زندگیش را با زنی بگذراند که به همه چیز فضولی میکند و از نظر سنی بیش از شخصیتش بزرگسال است..هر بار که در فیلمی بازی میکنم،انگار بار اول است- قلبم به شدت میکوبد، و نگران نظر دیگران هستم..اما این را میدانم که اگر فدریکو بگوید براوو ، واقعا راضی است، هرچند ممکن است این رضایت را به زبان نیاورد....
در یک کلام عالی!
فلینی کبیر از همان ابتدا، و به نام تقدیر، دخترک داستان را با بدمن هم‌سفر می‌کند و کاری می‌کند که در طول فیلم از بودنش زجر بکشیم... نه می‌توانیم از او جدا شویم، و نه می‌توانیم فرار کنیم... دوستش هم داریم کمی...
و این یعنی اینکه فیلمساز کاری کرده تا ما دقیقا جای شخصیت‌ اصلی باشیم! همان حالتی به ما دست می‌دهد که به او...
ابتدا «زامپانو» با بازی فوق‌العاده‌ آنتونی کویین جوان را، با آن شخصیت آرام اولیه، می‌پسندیم... ولی هرچقدر جلوتر می‌رود او برایمان منفورتر می‌شود... تا سکانسی که دختر او را می‌پذیرد! بدبختی‌اش را می‌پذیرد! به همین سیاهی رضایت می‌دهد! آنجاست که دیگر نمی‌دانم می‌خوام سر زامپانو فریاد بکشم یا سر «جلسومینا»! اما باید فریاد کشید!
زیبایی این فیلم گفتنی نیست! دیدنیست!
بی شک جز بهترین های سینمای اروپا و جهانه
عالی عالی عالی ...
شاهکاری دیگر از پروردگار سینما ...
wow
اولین نفرم که برای این اثر کامنت میذارم!!!؟
این اثر مثل کارای فینچر و تارانتینو و لینچ نیست. یا اگه بخوام با همدوره خودش مقایسه کنم مثل آنتونیونی نیست
ولی این فیلم رو نمیشه نگاه کرد و عاشقش نشد
سکانس پایانی فیلم کولاک میکنه
شخصیت جلسومینا از به یادماندنی ترین و دوست داشتنی ترین شخصیتهای تاریخ سینماست