هیچکاک اولین فیلم هایش در امریکا رو تحت قراردادش با دیوید سلزنیک ساخت ، قراردادی که به تولید شاهکار هایی مثل ربکا و طلسم شده و بدنام ختم شد . بن هکت فیلمنامه نویس مشهوری که او هم تحت قرارداد سلزنیک بود موقعی در مورد هیچکاک در یک نامه به سلزنیک نوشت : هیچکاک بی شک فیلمساز بزرگی ست به شرطی که یک نفر او را کنترل کند چون اگر هیچکاک رو به حال خودش رها کنیم تا ابد میخواهد فیلم هایی در مورد تعقیب و گریز بسازد فیلم هایی که به محض آغاز هر تماشاگری میتونه آخرش رو پیش بینی کنه. بن هکت کاملا حق داشت ، فیلم هایی که هیچکاک بدون نظارت یک تهیه کننده و به اختیار خودش ساخته بود یک تم اصلی داشت ؛ یک مرد بی گناه و از همه جا بی خبر به اشتباه متهم قتل میشه و از دست پلیس فرار میکنه و در راه فرار با دختر زیبایی آشنا میشه و در آخر فیلم بی گناهی ش به پلیس ثابت میشه و دست در دست دختر به سمت خوشبختی راهی میشه . تقریبا نیمی از فیلم های هیچکاک با همین تم تکراری و صد در صد قابل پیش بینی ساخته شده بودند که به چند نمونه که در ذهن دارم اشاره میکنم : قتل ۱۹۳۰ ، ۳۹ پله ۱۹۳۵، the girl was young ۱۹۳۷ ,خرابکار ۱۹۴۲ ، طلسم شده ۱۹۴۵ ،stage fright ۱۹۵۰ ،بیگانگان در ترن ۱۹۵۱ , شمال از شمال غربی ۱۹۵۹ . و جالبه که تمام فیلم هایی که هیچکاک با این مضمون ساخت فیلم هایی بود که بدون کنترل یک نفر از بالا ساخته شدند . این فیلم هم دقیقا جزو فیلم هایی ست که هیچکاک کاملا به اختیار خودش بود .
0
Sedigheabsangeref
۸ سال پیش
چقدر زیبا بود این فیلم چقدر تعلیق بسیار محشری داشت هیچکاک کاری کرد که شما ارزو کنید هیچوقت مشهور نباشید درست همه چیز از جایی شروع شد که تنیس باز نا شهرت داشت تضاد حرف اول رو میزد در این فیلم شخصیت مشهور و ترسو و در مابل شخصیت عادی و با روحیات قوی
2
babakkhosravi12
۸ سال پیش
جان دال بدون شک بدترین بازیگر تاریخ سینما بود . بازیگری که با بازی های مسخره خودش ۲ تا از فیلم های استاد هیچکاک رو ضایع کرد ... این فیلم و فیلم طناب از شاهکار های بازیگری ایشون میباشند ...
34
meshkibaf1344
۸ سال پیش
شاهکار حیرت انگیز دیگری از سلطان کارگردانی تاریخ سینما= سر آلفرد هیچکاک
جدال خودآگاه و ناخودآگاه( جدال پس زمینه و پیش زمینه)
بررسی فیلم بیگانگان در ترن
کاری که هیچکاک در آن بی نهایت ماهر بود آن است که می توانست هر مدیوم دیگری را به مدیوم سینما تبدیل کند و این کاریست که نود ونه درصد کارگردانان سینما در تمام دنیا قادر نیستند انجام دهند و عموماً با همان مدیوم اصلی مثلاً روانشناسی وارد می شوند و یک دوربین را به آن اضافه می کنند و فکر می کنند این شد سینما.
روش درست ساختن یک فیلم روانشناسانه ی دقیقو از همه مهمتر سینمایی را تنها بایستی از هیچکاک بزرگ یاد گرفت.یعنی هیچکاک در این فیلم دو شخصیت تام و تمام دارد که هر کدام با ویژگی های خاص خودشان کاملاً شخصیت می شوند و حالا که دو شخصیت تام دارد می تواند آن ها در نسبتی پیچیده قرار دهد و فیلم خود را در چندین سطح حرکت دهد و در میزانسن خودش هنر سیماییش را به تصویر بکشد. در اغاز فیلم هیچکاک با ریل هایی که یکی می شوند و پاههایی که به هم برخورد می کنند ایده ی بصری خوبی را به تصویر می کشد چرا که به شکلی زیبا به نحوی قرار است این دو شخص کاملاً متفاوت، همچون ریل ها یکی شوند و دو روی یک سکه شوند.
در همان قطار، برونو نشان می دهد که به اندازه ی کافی گای را می شناسد( که این بسیار مهم است چرا که برای تحلیلی که جلوتر می آید دست را باز می کند) و همچنین گای با جای گذاشتن فندکش به نحوی به خواسته ی برونو صحه می گذارد چرا که برای رسیدن به آنا مورتن باید سدی برداشته شود تا آن دو اسم روی فندک به هم برسند. اما این اینهمانی در سکانس جلوتر فیلم به طور ملموس خودش را نشان می دهد یعنی جایی که گای به شدت از دست همسرش ناراحت است و پشت تلفن به آنا می گوید که دوست دارد میریام را خفه کند و در همین حال در پیش زمینه انگار قطار این آرزو را با خود می برد و در پلان بعدی به دستان برونو همه چیز ختم می شود و انگار خواسته ی به بیان آمده ی گای به دستان برونو می رسد و ما دستان او را در حالت خفه کردن کسی نظاره گریم.
خود برونو هم از مشکل عقده ی ادیپ رنج می برد که فروید درباره ی آن توضیح داده است اما در این فیلم هیچکاک این امر را می سازد و نه اینکه به طور مفروض باقی بماند بلکه از دیالوگ هایش بگیرد تا نقاشی ای که مادرش کشیده است و همچنین در میزانسن عالی ای که ما پشت تلفن در پیش زمینه برونو را داریم و در پس زمینه پدر و مادرش در باب او در حال جر وبحثند( که پدرش می گوید او به پزشک نیاز دارد اما مادرش از او دفاع می کند) همه ی اینها شخصیت برونو را می سازد و او را به ما نزدیک می کند. به شبی که برونو قتل را انجام می دهد و پیش گای می آید دقت کنید که چقدر هیچکاک دقیق میزانسن ها را می گیرد. اول برونو با تحمیل خودش به گای او را از پیش زمینه به پس زمینه می آورد و در پلان های آغازین ما نرده ها را روی صورت برونو می بینیم که انگار او در حبس است اما با گفتگویی که بینشان صورت می گیرد برونو جنایت خود را بر دوش گای می اندازد و حالا نرده ها که چون میله های سلول زندانند او را محاصره می کنند و حالا او تحت فشار است و با آمدن پلیس هر دوی آنها در کنار هم قرار می گیرند و از حالا بخشی از یکدیگر می شوند.( فوق العاده است این سکانس)
از اینجا به بعد برونو در همه جا در پس زمینه، گای را تحت محاصره ی خود می گیرد و انگار به نحوی در مقام عذاب وجدان گای برمیخیزد چرا که او قتلی که گای خواهانش بوده است انجام داده اما خودش جرأتش را نداشته است. به تدریج برونو کم کم از پس زمینه به پیش زمینه می اید و سعی می کند به طور کامل گای را در محاصره ی خود قرار دهد و خود را به او تحمیل کند. از طرف دیگر گای تماماً به دنبال این است که از شر او خلاص شود و دوباره معصومیت خود را بازیابد. ۲۰ دقیقه ی پایانی فیلم حیرت انگیز است یعنی از طرفیما و گای می دانیم که برونو می خواهد چه کند و از طرف دیگر گای باید مسابقه ی خودش را تمام کند، هر چه بیشتر برونو به شهربازی نزدیک می شود سرعت تدوین هیچکاک در به تصویر کشیدن مسابقه ی تنیس، بیشتر می شود و عالی دلهره ی صحنه را با همین تندتر کردن ریتم فیلم به تماشاگر منتقل می کند. فکر می کنم همینقدر کفایت کند چون به هر حال نمی شود تمام جوانب فیلم را در اینجا توضیح داد.
0
i.m.a.music.cracker
۸ سال پیش
بخاط فیلم horrible bossess اومذم :))
0
arman6297
۸ سال پیش
فیلم متوسطیه
0
koroshnazari
۸ سال پیش
هیچکاک همیشه استاد
1
Firan58
۹ سال پیش
هيچكاك مردي كه اسمش با سينما گره خورده ...
.
2
stingsteveborden8
۹ سال پیش
تنها کارگردانی که از تمام آثارش لذت بردم
0
babakeshikaraj
۹ سال پیش
فیلم قشنگی بود ولی شاهکار نبود ریتم داستان کند بود جذابیت کم یه جاهای فیلم حوصلت سر میره از استاد بیشتر از این انتظار میره و در حد فیلمای دیگش نبود.
2
Kfser32
۹ سال پیش
بازم یه شاهکار دیگه از هیچکاک کبیر ... حتما ببینید
13
علی منعمی
۹ سال پیش
بعد از مدتی غرق شدن در فیلمهای بیخود بلکباستری، دیدن یک اثر فوق العاده از هیچکاک واقعا لذت بخش بود.
در دیدن این فیلم لحظه ای شک نکنید
14
edFRG334
۹ سال پیش
یکی دیگر از شاهکار های استاد ملسم سینما = استاد هیچکاک ... حتما ببیند که نصف عمرتون به فنا هست با ندیدن این شاهکار ...
10
aidin dadvar
۹ سال پیش
AJAB FILME JALEB VA HAYEJAN ANGIZI BOOD
1
saragomez371
۹ سال پیش
واقعا من موندم آخه چرا جز ۲۵۰ فیلم هست- چیز خاصی نداشت فیلم !!!
18
sajjadsaboor
۹ سال پیش
بهتر از هیچکاک داریم نه می خوام بدونم داریم به شخصه و با تمام عشقم به کوبریک بزرگ هیچکاک رو بزرگترین کارگردان تاریخ می دونم البته با یکم اختلاف نسبت به کوبریک عشقم.این دو بشر جدا از اینکه تو هالیوود کار کردن به نظرم کارهایی که دارن جلو هر آدمی بزاری به به به و چه چه می افته.افتخار سینمای دنیا یعنی آلفرد هیچکاک بزرگ...منتقدان هیچکاک رو هم که تو این سایت تشریف دارن رو هم دوست می دارم.
1
johnny9874563210
۹ سال پیش
بعد از دیدن فیلم دهنم تا ۲ ساعت باز مونده بود !! از بس پیچ تو پیچ بود داستان
17
johnny9874563210
۹ سال پیش
در توصیف این شاهکار فقط میتوان گفت : مادر ژانر جنایی-معمایی هست این اثر ...
25
احسان ظهوری
۱۱ سال پیش
شخصیت منفی فیلم خیلی آدم باحالیه . من که خوشم اومد
6
ha.taghizadeh90
۱۱ سال پیش
اصلا خوب نبود چون پیشروی داستان بر مبنای هیچ بود. از مسخره ترین فیلم های معمایی-جنایی که تا حالا دیدم. حیف این جایگاه
21
mohammed.ziaazizi
۱۱ سال پیش
زیبا بود
31
masoodmahmoodvand
۱۱ سال پیش
هیچکاک بزرگترین کارگردان کل دوران همچون کروساوا وبرگمان
24
fafajojo63
۱۱ سال پیش
بیگانگان در قطار.باز هم ژانر جنایی و خلق اثر زیببایی از استاد هیچکاک.
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
هیچکاک اولین فیلم هایش در امریکا رو تحت قراردادش با دیوید سلزنیک ساخت ، قراردادی که به تولید شاهکار هایی مثل ربکا و طلسم شده و بدنام ختم شد . بن هکت فیلمنامه نویس مشهوری که او هم تحت قرارداد سلزنیک بود موقعی در مورد هیچکاک در یک نامه به سلزنیک نوشت : هیچکاک بی شک فیلمساز بزرگی ست به شرطی که یک نفر او را کنترل کند چون اگر هیچکاک رو به حال خودش رها کنیم تا ابد میخواهد فیلم هایی در مورد تعقیب و گریز بسازد فیلم هایی که به محض آغاز هر تماشاگری میتونه آخرش رو پیش بینی کنه.
بن هکت کاملا حق داشت ، فیلم هایی که هیچکاک بدون نظارت یک تهیه کننده و به اختیار خودش ساخته بود یک تم اصلی داشت ؛ یک مرد بی گناه و از همه جا بی خبر به اشتباه متهم قتل میشه و از دست پلیس فرار میکنه و در راه فرار با دختر زیبایی آشنا میشه و در آخر فیلم بی گناهی ش به پلیس ثابت میشه و دست در دست دختر به سمت خوشبختی راهی میشه . تقریبا نیمی از فیلم های هیچکاک با همین تم تکراری و صد در صد قابل پیش بینی ساخته شده بودند که به چند نمونه که در ذهن دارم اشاره میکنم : قتل ۱۹۳۰ ، ۳۹ پله ۱۹۳۵، the girl was young ۱۹۳۷ ,خرابکار ۱۹۴۲ ، طلسم شده ۱۹۴۵ ،stage fright ۱۹۵۰ ،بیگانگان در ترن ۱۹۵۱ , شمال از شمال غربی ۱۹۵۹ .
و جالبه که تمام فیلم هایی که هیچکاک با این مضمون ساخت فیلم هایی بود که بدون کنترل یک نفر از بالا ساخته شدند .
این فیلم هم دقیقا جزو فیلم هایی ست که هیچکاک کاملا به اختیار خودش بود .
چقدر زیبا بود این فیلم چقدر تعلیق بسیار محشری داشت
هیچکاک کاری کرد که شما ارزو کنید هیچوقت مشهور نباشید درست همه چیز از جایی شروع شد که تنیس باز نا شهرت داشت
تضاد حرف اول رو میزد در این فیلم
شخصیت مشهور و ترسو و در مابل شخصیت عادی و با روحیات قوی
جان دال بدون شک بدترین بازیگر تاریخ سینما بود . بازیگری که با بازی های مسخره خودش ۲ تا از فیلم های استاد هیچکاک رو ضایع کرد ... این فیلم و فیلم طناب از شاهکار های بازیگری ایشون میباشند ...
شاهکار حیرت انگیز دیگری از سلطان کارگردانی تاریخ سینما= سر آلفرد هیچکاک
جدال خودآگاه و ناخودآگاه( جدال پس زمینه و پیش زمینه)
بررسی فیلم بیگانگان در ترن
کاری که هیچکاک در آن بی نهایت ماهر بود آن است که می توانست هر مدیوم دیگری را به مدیوم سینما تبدیل کند و این کاریست که نود ونه درصد کارگردانان سینما در تمام دنیا قادر نیستند انجام دهند و عموماً با همان مدیوم اصلی مثلاً روانشناسی وارد می شوند و یک دوربین را به آن اضافه می کنند و فکر می کنند این شد سینما.
روش درست ساختن یک فیلم روانشناسانه ی دقیقو از همه مهمتر سینمایی را تنها بایستی از هیچکاک بزرگ یاد گرفت.یعنی هیچکاک در این فیلم دو شخصیت تام و تمام دارد که هر کدام با ویژگی های خاص خودشان کاملاً شخصیت می شوند و حالا که دو شخصیت تام دارد می تواند آن ها در نسبتی پیچیده قرار دهد و فیلم خود را در چندین سطح حرکت دهد و در میزانسن خودش هنر سیماییش را به تصویر بکشد. در اغاز فیلم هیچکاک با ریل هایی که یکی می شوند و پاههایی که به هم برخورد می کنند ایده ی بصری خوبی را به تصویر می کشد چرا که به شکلی زیبا به نحوی قرار است این دو شخص کاملاً متفاوت، همچون ریل ها یکی شوند و دو روی یک سکه شوند.
در همان قطار، برونو نشان می دهد که به اندازه ی کافی گای را می شناسد( که این بسیار مهم است چرا که برای تحلیلی که جلوتر می آید دست را باز می کند) و همچنین گای با جای گذاشتن فندکش به نحوی به خواسته ی برونو صحه می گذارد چرا که برای رسیدن به آنا مورتن باید سدی برداشته شود تا آن دو اسم روی فندک به هم برسند. اما این اینهمانی در سکانس جلوتر فیلم به طور ملموس خودش را نشان می دهد یعنی جایی که گای به شدت از دست همسرش ناراحت است و پشت تلفن به آنا می گوید که دوست دارد میریام را خفه کند و در همین حال در پیش زمینه انگار قطار این آرزو را با خود می برد و در پلان بعدی به دستان برونو همه چیز ختم می شود و انگار خواسته ی به بیان آمده ی گای به دستان برونو می رسد و ما دستان او را در حالت خفه کردن کسی نظاره گریم.
خود برونو هم از مشکل عقده ی ادیپ رنج می برد که فروید درباره ی آن توضیح داده است اما در این فیلم هیچکاک این امر را می سازد و نه اینکه به طور مفروض باقی بماند بلکه از دیالوگ هایش بگیرد تا نقاشی ای که مادرش کشیده است و همچنین در میزانسن عالی ای که ما پشت تلفن در پیش زمینه برونو را داریم و در پس زمینه پدر و مادرش در باب او در حال جر وبحثند( که پدرش می گوید او به پزشک نیاز دارد اما مادرش از او دفاع می کند) همه ی اینها شخصیت برونو را می سازد و او را به ما نزدیک می کند.
به شبی که برونو قتل را انجام می دهد و پیش گای می آید دقت کنید که چقدر هیچکاک دقیق میزانسن ها را می گیرد. اول برونو با تحمیل خودش به گای او را از پیش زمینه به پس زمینه می آورد و در پلان های آغازین ما نرده ها را روی صورت برونو می بینیم که انگار او در حبس است اما با گفتگویی که بینشان صورت می گیرد برونو جنایت خود را بر دوش گای می اندازد و حالا نرده ها که چون میله های سلول زندانند او را محاصره می کنند و حالا او تحت فشار است و با آمدن پلیس هر دوی آنها در کنار هم قرار می گیرند و از حالا بخشی از یکدیگر می شوند.( فوق العاده است این سکانس)
از اینجا به بعد برونو در همه جا در پس زمینه، گای را تحت محاصره ی خود می گیرد و انگار به نحوی در مقام عذاب وجدان گای برمیخیزد چرا که او قتلی که گای خواهانش بوده است انجام داده اما خودش جرأتش را نداشته است. به تدریج برونو کم کم از پس زمینه به پیش زمینه می اید و سعی می کند به طور کامل گای را در محاصره ی خود قرار دهد و خود را به او تحمیل کند. از طرف دیگر گای تماماً به دنبال این است که از شر او خلاص شود و دوباره معصومیت خود را بازیابد.
۲۰ دقیقه ی پایانی فیلم حیرت انگیز است یعنی از طرفیما و گای می دانیم که برونو می خواهد چه کند و از طرف دیگر گای باید مسابقه ی خودش را تمام کند، هر چه بیشتر برونو به شهربازی نزدیک می شود سرعت تدوین هیچکاک در به تصویر کشیدن مسابقه ی تنیس، بیشتر می شود و عالی دلهره ی صحنه را با همین تندتر کردن ریتم فیلم به تماشاگر منتقل می کند.
فکر می کنم همینقدر کفایت کند چون به هر حال نمی شود تمام جوانب فیلم را در اینجا توضیح داد.
بخاط فیلم horrible bossess اومذم :))
فیلم متوسطیه
هیچکاک همیشه استاد
هيچكاك مردي كه اسمش با سينما گره خورده ...
.
تنها کارگردانی که از تمام آثارش لذت بردم
فیلم قشنگی بود ولی شاهکار نبود ریتم داستان کند بود جذابیت کم یه جاهای فیلم حوصلت سر میره از استاد بیشتر از این انتظار میره و در حد فیلمای دیگش نبود.
بازم یه شاهکار دیگه از هیچکاک کبیر ... حتما ببینید
بعد از مدتی غرق شدن در فیلمهای بیخود بلکباستری، دیدن یک اثر فوق العاده از هیچکاک واقعا لذت بخش بود.
در دیدن این فیلم لحظه ای شک نکنید
یکی دیگر از شاهکار های استاد ملسم سینما = استاد هیچکاک ... حتما ببیند که نصف عمرتون به فنا هست با ندیدن این شاهکار ...
AJAB FILME JALEB VA HAYEJAN ANGIZI BOOD
واقعا من موندم آخه چرا جز ۲۵۰ فیلم هست- چیز خاصی نداشت فیلم !!!
بهتر از هیچکاک داریم نه می خوام بدونم داریم به شخصه و با تمام عشقم به کوبریک بزرگ هیچکاک رو بزرگترین کارگردان تاریخ می دونم البته با یکم اختلاف نسبت به کوبریک عشقم.این دو بشر جدا از اینکه تو هالیوود کار کردن به نظرم کارهایی که دارن جلو هر آدمی بزاری به به به و چه چه می افته.افتخار سینمای دنیا یعنی آلفرد هیچکاک بزرگ...منتقدان هیچکاک رو هم که تو این سایت تشریف دارن رو هم دوست می دارم.
بعد از دیدن فیلم دهنم تا ۲ ساعت باز مونده بود !! از بس پیچ تو پیچ بود داستان
در توصیف این شاهکار فقط میتوان گفت : مادر ژانر جنایی-معمایی هست این اثر ...
شخصیت منفی فیلم خیلی آدم باحالیه . من که خوشم اومد
اصلا خوب نبود چون پیشروی داستان بر مبنای هیچ بود. از مسخره ترین فیلم های معمایی-جنایی که تا حالا دیدم. حیف این جایگاه
زیبا بود
هیچکاک بزرگترین کارگردان کل دوران همچون کروساوا وبرگمان
بیگانگان در قطار.باز هم ژانر جنایی و خلق اثر زیببایی از استاد هیچکاک.