آرمان، پسر بچه‌ای شش ساله، به دلیل رفتاری نامناسب با دوستش متهم می‌شود. این اتفاق ساده، منجر به بروز مشکلات بزرگتری می‌شود و باعث ایجاد تنش و کشمکش بین والدین و مسئولان مدرسه می‌شود. در این میان، احساسات و انگیزه‌های پیچیده‌ای مانند جنون، خواهش و وسواس نیز وارد بازی می‌شوند.
دو زن جوان پس از خداحافظی در روز فارغ التحصیلی در شش سال پیش با هم برخورد کرده و دوستی شان را از سر می گیرند و...
دو نوجوان دبیرستانی معمولی تصمیم می‌گیرند در آخرین جشن بزرگ قبل از هزاره جدید، یعنی شب سال نو ۱۹۹۹، به طور غیرمنتظره‌ای وارد مهمانی شوند. وقتی ساعت ۱۲ شب می‌شود، شب حتی دیوانه‌وارتر از چیزی می‌شود که آن‌ها تصور می‌کردند.
دو دانشمند تلاش می‌کنند تا جهش ژنتیکی که باعث تبدیل افراد به گرگینه می‌شود را متوقف کنند. این جهش در اثر تماس با اَبَرماه سال گذشته رخ داده است.
لوشس سالها بعد از دیدن قتل ماکیموس به دست عمویش، اکنون خانه اش را از دست داده و رم به دست امپراتور هایی خون خوار افتاده و او باید بعنوان گلادیاتور وارد میدان شود...
بِیلی با برادرش هانتر و پدرشان باگ، که به تنهایی آن‌ها را در یک خانه‌ی اشغالی در شمال کنت بزرگ میکند، زندگی میکند. باگ زمان زیادی برای آن‌ها نمی‌گذارد. بیلی به دنبال توجه و ماجراجویی در جای دیگری است.
تحقیقات درباره ناپدید شدن کودکان در یک مدرسه شبانه‌روزی مخصوص سرخ‌پوستان، موجی از اعتراضات را برانگیخت...
سرباز قدیمی ارتش، یک تیم از محافظان را برای محافظت از یک قهرمان سابق بوکس جمع آوری میکند...
«اريکا» (فاستر) گوينده ي برنامه اي راديويي در نيويورک است. او و نامزدش «ديويد» (اندروز)، زوج خوشبختي هستند که قصد ازدواج دارند. اما شبي اراذل و اوباش خياباني آن دو را به شدت کتک مي زنند، و «ديويد» مي ميرد و «اريکا» زنده مي ماند. «اريکا» پس از مرخصي از بيمارستان در حالي که از نظر روحي در وضعيت بسيار بدي است، اسلحه اي مي خرد و خلافکاران و جنايتکاران را به سزاي اعمال شان مي رساند...