
داستان فیلم درباره ی “روبین هریکن کارتر”است. او یک ورزشکار افریقایی-امریکایی است که در برابر مشکلاتش برای تبدیل شدن به یک بوکسر در رده ی سبک وزن ها به مبارزه برخاست. اما رویا هایش با متهم شدن وی به قتل های سه گانه و محکومیت به زندگی سه گانه ی طبیعی خاموش شدند. با وجود تبدیل شدنش به عنوان یک ستاره و لجاجت و تلاشش برای اثبات بی گناهی اش از طریق نوشتن شرح زندگانی اش, سال ها تلاش بی ثمر او را دلسرد رها کردند. ولی وقتی که مربیانش با خواندن کتاب زندگی اش متقاعد شدن که حرفش را قبول کنند که میتوانستد با اعلام بی گناهی وی تبرئه اش کنند, اوضاع عوض شد و …

«راوي» (نورتن)، جواني پريشان حال پي مي برد که به کمک مشت بازي با دست هاي برهنه، بيش از هر زمان ديگري احساس زنده بودن مي کند. او و «تايلر دردن» (پيت) که به دوستاني صميمي تبديل شده اند، هفته اي يک بار با هم ملاقات مي کنند تا با هم مشت بازي کنند. در حالي که افراد ديگري هم به باشگاه شان مي پيوندند، محفل شان به رغم آن که رازي است بين شرکت کننده هايش، شهرت و محبوبيت يک باشگاه زيرزميني را پيدا مي کند.