«فرديناند گريفون» (بلموندو) کارگردان تلويزيوني همراه «ماريان»(کارينا) پرستار بچه هايش، خانه و خانواده اش را ترک مي کند. صبح روز بعد مردي در آپارتمان «ماريان» به قتل مي رسد و «فرديناند» (که «ماريان» اصرار دارد او را «پي يرو» بنامد) مي پذيرد تا دوتايي به ريوي يرا بگريزند...
مدیا و خانواده‌اش در مراسم عروسی شتاب‌زده تیفانی در باهاما شرکت می‌کنند. تنش‌ها بالا می‌گیرد؛ زیرا تیفانی به نامزدش، زاویر، شک می‌کند و مادرش نیز به‌طور عجیبی رفتار می‌کند که سوءظن‌هایی را درباره مشروعیت این ازدواج برمی‌انگیزد.
«ترزا آزبرن» (رايت پن)، نويسنده ي روزنامه ي شيکاگو ترييبون، با پسرش، «جيسن» (جيمز) زندگي مي کند. روزي «ترزا» يک بطري در ساحل پيدا مي کند که درون آن نامه اي عاشقانه با امضاي «گ.» خطاب به يک زن قرار دارد. «ترزا» که کاملا مجذوب انشاي غير متعارف نامه شده، در پي يافتن نويسنده اش بر مي آيد...
جمال یک کارگر سطح پایین است که در یک پارک تفریحی کهنه و قدیمی کار می کند اما اتفاق جالبی برای او رخ می دهد او پس از افتادن در یک خندق متوجه می شود که به سالها قبل یعنی سال ۱۳۲۸ میلادی بازگشته است...
بعد از اینکه لی فونگ، اعجوبه کونگ فو، به شهر نیویورک نقل مکان می‌کند، توجه ناخواسته یک قهرمان محلی کاراته را به خود جلب می‌کند و با کمک آقای هان و دنیل لاروسو، سفری را برای شرکت در مسابقات نهایی کاراته آغاز می‌کند.
در پاییز ۱۹۳۸، هیتلر برای حمله به چک اسلواکی آماده می شود و دولت نویل چمبرلین ناامیدانه به دنبال راه حلی صلح آمیز است. یک کارمند دولتی بریتانیا و یک دیپلمات آلمانی که با هم همکلاسی های سابق بودند ، برای گفتگو در مورد صلح به مونیخ سفر می کنند...
«دایانا» دو سال آخر زندگی پرنسس دایانا (نائومی واتس) (۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷) پیش از تصادفش در تونل جاده ی «پونت دو لالما» پاریس و رابطه ی او با دکتر هاسنات خان (ناوین اندروز) جراح قلب پاکستانی را به تصویر می‌کشد...
یک گروه مرگبار از افریقایی های امریکایی تبار رزم های هوایی که در شهر توسگکی افریقا یک برنامه هوایی دارند. انها مجور به جدایی و نگه داشتن خود در دور دنیا در پرواز های مرگ بار هستند و ویظفه انها باید زیر باگرد کول ای جی انجام شود. بدون راهنمایی..
سانتیاگو مونیز بعد از بدست آوردن تجارب لازم به رئال مادرید منتقل می شود تا در رئال شهرت بسیاری کسب کند …