
جیسون که به همراه دوست دخترش، سم، برای تعطیلات به خانهی رعیتی خواهر سم رفته است، توسط یک موجود عجیب و غریب گزیده می شود. این گزیده شدن باعث ایجاد تغییر و تحولاتی درون جیسون می شود. حال آنها علاوه بر اینکه نگرانی این را دارند که مبادا جیسون تبدیل به یک هیولا شود، باید بفهمند چه بلایی سر خانواده خواهر سم آمده است...

این داستان مربوط به قرن ۱۸ و مربوط به دوران سلسله چوسان می باشد. در آن دوران قیمت یخ با طلا برابری میکرد. قالب های یخ در زمستان از رودخانه ی یخ زده استخراج میشد و در یخچال خانه سلطنتی انبار میشد تا در طول تابستان استفاده شود. دولتمردان فاسد با توطئه های فراوان توانستند حق انحصاری تجارت یخ رو بدست بگیرند. در این بین گروهی ۱۱ نفره تصمیم گرفتند که این یخ ها را از یخچال خانه ی سلطنتی بدزدند و …

به هیچکس اعتماد نکن، چیزی را احساس نکن و هیچوقت شکست نخور. این ها قوانینی هستند که به آدمکش بیرحم اروپایی کمک کرده اند تا در کار خود اوج بگیرد. "ویکتور" که در رومانی بزرگ شده است بیشتر از هر کسی ارزش زندگی اش را می داند و همین او را تبدیل به قاتلی کامل کرده است. اما بعد از اینکه نزدیک ترین شخص به و کسی که او را آموزش داد به او خیانت می کند، "ویکتور" مرگ خود را جعل کرده و به لندن سفر می کند ...