
برلین، اوایل دهه ی ۱۹۳۰. «سلی بولز» (مینه لی) یکی از نمایش گران کلوب کیت کت با «برایان رابرتس (یورک) آشنا می شود؛ یک جوان تحصیل کرده ی انگلیسی که برای پیش رفت زبان آلمانی اش به برلین آمده و با آموزش زبان انگلیسی روزگار می گذراند. آن دو ابتدا دوستی ساده ای را آغاز می کنند اما پس از چندی به هم دل می بازند...

دهه ي ۱۹۵۰. «نورويل بارنز» (رابينز) مرد کندذهني اهل ايندياناست که با کوشش و تقلا، کاري در شرکت بزرگ هادساکر گير مي آورد. او پس از خودکشي رئيس شرکت با توطئه ي مشاور شرکت، «سيدني ج. ماسبرگر» (نيومن) به مقام رياست مي رسد. اما، برخلاف انتظار «ماسبرگر»، محصول جديد پيشنهادي «بارنز» - هولاهوپ - يکي از موفق ترين و پرفروش ترين محصولات شرکت از آب درمي آيد.

هنگام اسارت « ريچارد شيردل » ( هانتر ) به دست اتريشى ها ، شاهزاده ى خبيث ، « جان » ( رينز ) خود را فرمانرواى انگلستان اعلام مى كند. شواليه اى به نام « رابين هود » ( فلين ) حاضر نمى شود تن به حكومت او بدهد و با يارانش در جنگل شروود عليه شاه غاصب و عمالش شورش مى كند...

اوايل قرن بيستم. «ميلو تاچ» زبان شناسي است که تصميم گرفته جست و جوهاي پدربزرگش را براي پيدا کردن امپراتوري از دست رفته و غرق شده ي آتلانتيس ادامه دهد. ميليونري به نام «پرستن ويتمور»، «ميلو» را استخدام مي کند و او نيز به گروهي ماجراجو مي پيوندد که سرپرست شان، «رورک» (گارنر)، فرمانده يک زيردريايي است...