
در جريان غرق شدن يک کشتي انگليسي بر اثر برخورد با مين در سواحل يونان، دستگاهي سري که تنها وسيله ي مخابره ي فرمان «آتش» به زيردريايي هاي مجهز به موشک هاي دوربرد نيروي دريايي انگلستان است، مفقود مي شود. «جيمز باند» (مور) در مأموريتش براي يافتن دستگاه، درگير رقابتي سخت با جاسوسان روسي مي شود.

خانواده ی “جک اسنفیلد”،(رئیس اجرایی امنیتی) به گروگان گرفته شده و جک می بایست برای آزادی آنها میلیون ها دلار پول نقد را از خزانه کسب و کار خود بدزد و به آنها بدهد. او ناچار به تسلیم این خواسته ی بزرگ دزدان می شود، که ممکن هست بعدا به جرم اختلاس متهم و دستگیر شود...

دوره ی بحران اقتصادی امریکا، اوایل دهه ی ۱۹۳۰٫ زوجی جوان و یاغی، »بانی« (داناوی) و »کلاید« (بیتی)، به سرقت های کوچک دست می زنند. آن دو خیلی زود با همراهی جوانی مکانیک به نام »ماس« (پولارد)، برادر کلاید »باک« (هاکمن) و همسرش »بلانچ« (پارسونز) دارودسته ای تشکیل می دهند و به شهرت می رسند...

ساوانا، اواخر دهه ي ۱۹۲۰. «رانولف جونو» (ديمن)، گلف باز قديمي حاضر مي شود که بار ديگر به ميدان مسابقه بيايد. چند روز پيش از آغاز رقابت ها، مرد مرموزي به نام «باگرونس» (اسميت) نزد «جونو» مي آيد و پيشنهاد مي کند که چرخ حامل چوب هاي گلفش را در زمين مسابقه حمل کند. «جونو» مي پذيرد و «باگرونس» در مسابقه کمک بسياري به او مي کند...