السکاندراي ويرجينيا، سال ۱۹۷۱. بر اساس حکم دادگاه، سه دبيرستان - دو دبيرستان سفيد پوستان و يک دبيرستان سياه پوستان - به ناچار و براي نخستين بار در هم ادغام مي شوند. در نتيجه، «بيل يوست» (پاتن) مربي با سابقه ي تيم فوتبال امريکايي يکي از اين سه دبيرستان، مجبور به کناره گيري مي شود و جاي خود را به «هرمن بون» سياه پوست (واشينگتن) مي دهد...
لئونارد مردی که حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و دیگر قادر نیست چیز جدیدی را به خاطراتش اضافه کند. او بوسیله یادداشت‌ها و خالکوبی کردن بدنش، به دنبال مردی است که فکر می کند همسرش را به قتل رسانده. در واقع این هدف آخرین چیزی است که او به یاد می آورد...
«تورکيش» (استيتم) و «تامي» (گراهام) از بوکسوري ايرلندي به نام «ميکي» (پيت) مي خواهند تا در يک مسابقه ي مشت زني شکست بخورد. از طرف ديکر يک گنگستر روسي، «باريس» (سره بدزيا) که از گنگستري يهودي «فرانکي» (دل تورو) مي خواهد که از طرف او روي مسابقه شرط بندي کند و در عين حال از صاحب يک مغازه ي گرويي نيز مي خواهد تا با هم دستان کودنش پولهاي شرط بندي را بدزدند...
شکارچی خوناشام سایا توسط رابط خود دیوید در شب هالووین در قالب یه دانش آموز نوجوان به پایگاه هوایی یوکوتا فرستاده می شود تا خوناشامها را شکار کند.او از دیوید می خواهد تا شمشیر جدیدی به او بدهد و...
دو مرد با قدرت‌های خارق العاده به یک آکادمی خصوصی از هم نوعانشان می آیند. در واقع افراد این آکادمی تیمی از ابرقهرمان‌ها هستند که باید با یک تشکیلات تروریستی با قدرت‌های مشابه مقابله کند....
اکتبر سال ۱۹۹۱. توفاني مهيب از سمت جزاير برمودا وزيدن مي گيرد و در سر راه خود با توده اي از هواي سرد جاري از «گريت ليکس» هم راه مي شود که در نتيجه ي آن، امواجي غول آسا به هوا بر مي خيزد و سرنشينان يک کشتي ماهي گيري را در ميان «توفان تمام عيار» نابود مي کند...
مردی ناکام و سالخورده وقتی با نسخه هشت ساله خود که به طرز اسرارآمیزی ظاهر شده روبرو می شود،فرصت دوباره ای در زندگی اش بدست می آورد...
«خانم توييدي» يک مرغ داري را مي گرداند که اکثر ساکنانش به زندگي کوتاه و يک نواخت شان، يعني تخم گذاشتن و سرانجام به غذاي اصلي روز يکشنبه ي آدم ها تبديل شدن، تن داده اند. اما «جينجر» به دنبال زندگي بهتري است و مدت هاست به دنبال راهي براي فرار مي گردد...
پس از درگيري «کيپ» (ريبيزي) باا رئيس يک باند تبهکاري، برادر بزرگ ترش، «رندال رينز» (کيج) براي نجات جان برادرش، متعهد مي شود که با هم کاري چند سارق حرفه اي اتومبيل يک شبه پنجاه اتومبيل گران قيمت را بدزدد...