
شش ماه از حوادث ناگواری که نوار ویدیوئی و روح سامارا در قسمت اول بوجودآورده بود می گذرد و اکنون راشل (نااومی واتس) بهمراه پسرش ایدن (دیوید دورفمن) از شهر سیاتل عازم محل دیگری شده تا زندگی تازه و آرامی را آغاز کنند. راشل در آنجا شغل جدیدی در یک روزنامه محلی پیدا می کند. اما چندی بعد قتل فجیع یک نوجوان در این منطقه رخ می دهد و نوار ویدیوئی در محل قتل پیدا می شود بنابراین راشل که متوجه این موضوع شده نوار قاتل را از بین می برد. اما روح سامارا اکنونبطور مستقیم و بدون نیاز به نوار ویدیوئی جنایتهای خود را مجدداً آغازکرده و تصمیم دارد با تسخیر بدن ایدن مجدداً به زندگی برگردد بنابراینراشل مجدداً به سیاتل بر می گردد تا بیشتر در مورد گذشته سامارا و پیداکردن راهی برای نابودی او تحقیق کند …

جف تالی که در اداره پلیس لس آنجلس مامور رسیدگی به موارد گروگان گیری است در دو ماموریت اخیرش با شکست مواجه شده و بنابراین از رئیسش می خواهد تا او را به محل آرام تری منتقل کند. بنابراین جف به اتفاق همسر و دخترش به یک شهرک دورافتاده می روند اما در این شهر مامور رسیدگی به یک حادثه گرونگان گیری پیچیده می شود ...

يک دانشمند امريکائی بخاطر اختراع وسيله ای بسيار مهم به اسم GHOST توسط صربها ربوده شده و بقتل می رسد. در پی اين اتفاق همسر او «جولی» به اتفاق يک مامور امنيتی عازم ژنو می شود تا صندوق امانات محرمانه شوهرش را که حاوی فرمول ساخت اختراعش است باز کنند. در اين مدت يک تفنگدار ماهر نيروی دريائی به اسم «شان» ماموريت می یابد از ۵ فرزند جولی مراقبت کند زيرا احتمال ربوده شدن بچه ها وجود دارد. شان در ابتدا تصميم می گيرد با اعمال نظم در خانه از پس آنها بر بياید، اما پس از استعفای پرستار بچه ها وظيفه سنگينی بر عهده او گذاشته می شود...

«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود.