مردی بنام CJ پس از اینکه یک موتور سوار را به قتل می رساند، به زندان می رود. حال پس از سال ها آزاد شده و به زادگاهش برگشته تا با دار و دسته خلافکارانی که قبلاً در آن عضو بوده، مقابله کند....
«دمیتری مارتین» جدید ترین استندآپ کمدی خود را به میزبانی شبکه‌ی نتفلیکس، در تئاتر لینکلن شهر واشینگتن دی.سی اجرا میکند...
لیوینگستون در تلاش است تا گنگستر های چینی، روسیه ای و ایتالیایی را در یک گروه با سرمایه عظیم پول و قدرت جمع کند. اما سوزان (مامور FBI) و مکس (مامور سازمان مبارزه با مواد مخدر) سعی می کنند تا جلویش را بگیرند...
"الا پترسون" اپراتور تلفن بروکلین، تلاش می کند زندگی مشتریانش را از طریق صحبتهایی که می شوند بهتر کند. او عاشق یکی از مشتریانش "جفری ماس" می شود و تصمیم می گیرد به دیدن او برود، اما مشکل اینجاست که پشت تلفن او همیشه تظاهر می کرده یک زن سالخورده است...
"برندون" به عنوان سرایدار "فینی" در کلوپ جازش در نیوکاسل مشغول بکار می شود. اما "فینی" مجبور می شود کلوپش را بفروشد و "برندون" مجبور می شود کارهای دیگری برای او انجام دهد و...
روزنامه نگار "استیو اومالی" می خواهد یک بیوگرافی از قهرمان ملی که در اثر پرتاب ماشینش از روی پل، جان باخت، بنویسد. اما پس از اینکه مشغول تحقیق و جستجو در مورد آن شخص می شود، سوالی برایش پیش می آید که چه چیزهایی در مورد آن قهرمان حقیقت داشته اند...
هنک با خشنودی در کنار حیوانات وحشی اش زندگی می کند، که شامل : ۴ توله ببر، ۲ فیل و مجموعاً ۱۱۰ شیر، پلنگ، ببر و یوزپلنگ می باشد. یک روز زن او به همراه سه فرزندش به دیدنش می آیند، اما مشکل اینجاست که حیوانات به آنها عادت ندارند و همین موضوع باعث می شود تا اتفاقاتی تکان دهنده برایشان رخ دهد...
"وودرو ترواسمیت" که پس از ابتلا به تب یونجه از نیروی دریایی مرخص می شود، احساش شکست کرده و به زادگاه خود باز نمی گردد. او در میان غم و اندوه، با گروهی تفنگدار آشنا می شود که او را تشویق می کنند به خانه بازگردد و به مادرش بگوید در جنگ مجروح شده و با سربلندی به خانه بازگشته است...
"جو برت" پس از پایان جنگ جهانی دوم به توکیو بازمی گردد،شهری که زمانی در آن مالک یک بار بوده و همسرش "ترینا" را ترک کرده.آنها دختری هفت ساله دارند."کیمورا" با فاش کردن خیانت "ترینا" در زمان جنگ،"جو" را وارد دنیای تبهکاران می کند...