گروهی از دوستان زن، برای سفری به مناسبت جشن مجردی، راهی تعطیلات میشوند. در این سفر، آنها به رهایی و خوشگذرانی میپردازند، با غریبهها معاشرت میکنند و در حال و هوای مهمانی غرق میشوند.
زوهال یک زن از طبقه متوسط با شغل خوب و خانه خوب در استانبول و رابطه طولانی مدت است. زندگی عادی او که با مشکلات روزمره، عجله های کاری و تماس های تلفنی با دوستش در سفر سپری می شود، با شنیدن صدای میو یک گربه یک شب تغییر می کند...
جمال، رانندهی آمبولانس حمل جنازه است. او باید جسد دختری را به صورت مخفیانه منتقل کند. اما در طول مسیر، صداهایی عجیب از صندوق عقب کامیون میشنود که او را دچار تعجب و ترس میکند.
داستان اومامی درباره سرآشپزی به نام سینا بورا است که در استانبول صاحب یک رستوران مجلل است. او در این شب خاص، با فشارهای زیادی از جمله مدیریت رستوران، مشکلات شخصی و خواستههای تیمش روبروست.
در روزهای پایانی امپراتوری عثمانی، فکریه، بیوه جوانی که به زور با نصیت نفی افندی ازدواج کرده است، درگیر اتفاقات پرتنشی میشود. او تلاش میکند تا راز شایعاتی را که درباره خانهای که در آن زندگی میکند و میگویند در آن جادوگری میشود، فاش کند.