گارفیلد در آستانه یک ماجراجوییِ پرهیجان در طبیعت وحشی قرار میگیرد. پس از یک دیدار غیرمنتظره با پدر گمشدهاش، گربه ای به نام ویک، گارفیلد و اودی مجبور میشوند زندگیِ نازپرورده خود را رها کنند و به ویک در یک سرقتِ خندهدار و پرمخاطره بپیوندند...
«پاپی» و گروهش برای یک سرقت بزرگ به ماکائو می روند. مغز متفکر پشت این سرقت کسی نیست جز شریک قدیمی پاپی که سال ها پیش در آخرین سرقتی که با هم انجام داده اند، با ۶۸ کیلوگرم طلا گریخته است...
الیزابت متوجه می شود دوست پسرش با دختر دیگری رابطه دارد. الیزابت پس از جدایی از او تصمیم میگیرد برای فراموش کردن شکستی که داشته از نیو یورک خارج شود تا به دنبال جواب سوال هایش در مورد عشق بگردد...
"توماس" و "دیوید" که با یکدیگر پسر عمو هستند یک رستوران سیار را اداره می کنند. آنها با کمک دوست کاراگاه خود "موبی" تلاش می کنند "سیلویا"، جیب بری زیبا را نجات دهند...