فرانسه، سال ۱۸۹۳. "جوزف بوویر"، گروهبان ارتش فرانسه، به عشق خود شلیک کرده و اقدام به خودکشی می کند. او با دو گلوله در سر خود از مرگ نجات پیدا کرده و از آسایشگاه روانی مرخص می شود...
وقتی "بتی" با مشکل روبرو می شود، خانواده همسر و خود همسرش درخواست طلاق کرده و او را از دیدن دو دخترش منع می کنند. او توسط زنی سالخورده به نام "لائور" از تنهایی و الکل نجات داده شده و رابطه نزدیکی با او برقرار می کند...
"رودی" یک دوربین در مغزش کار گذاشته است. او توسط یک تهیه کننده تلویزیونی استخدام می شود تا یک مستند درباره بیماری لاعلاج Katherine Mortenhoe بسازد. سپس تکه فیلم هایش در قالب یک سریال به نام "Death Watch" از تلویزیون پخش می شود...
دزد و قاتل مخوفی به نام دیابولیک برای تفریح دست به آشوب و تباهی در یکی از کشورهای اروپایی می زند. او به همراه دوست دخترش که توانایی های خاصی در استفاده از کلاه گیس دارد ، مردم بی گناه را می کشند و دزدی های میلیاردی از دولت می کنند...
« ماکس » ( گابن ) تبهکار پر سابقه و قدیمى براى تأمین پس انداز ایام بازنشستگى ، محموله اى از شمش طلا به ارزش پنجاه میلیون فرانک را به سرقت برده است و هیچ کس نمىداند او عامل این دستبرد جنجالى بوده است .
در یک مسابقه اتومبیل رانی بین المللی، شرکت کنندگان باید از نقاط مختلف اروپا خود را به مونتکارلو برسانند. اما با دخیل شدن قاچاق، تقلب و... اوضاع پیچیده میشود.