
چارلی براون عاشق اردو میباشد و مصمم است آخرین سال حضورش را خاص کند، اما سالی که برای اولین بار به اردوگاه آمده، عصبی و نسبت به این مکان ناآشنا بدبین است. اکنون در حالی که همه مشغول استقرار در اردوگاه هستند، اسنوپی و وودستاک یک نقشه گنج پیدا میکنند که آنها را به ماجراجویی هیجانانگیزی در نزدیکی اردوگاه میکشاند…

کیت و جان پس از اینکه فرزندشان قبل از تولد به شکل ناگهانی سقط میشود بسیار غمگین و متاثر میشوند. این زوج تصمیم میگیرند تا برای خارج شدن از این شرایط بحرانی کودکی را به فرزند خواندگی بپذیرند. سپس آنها در یتیم خانه ای شدیدا مجذوب به دختری یه نام اِسِر میشوند. تقریبا از همان اوایل که آنها دخترک را به خانه شان می آورند، متوجه میشوند که اتفاقاتی عجیب غریبی در حال رخ دادن است و این اتفاقات باعث میشود که کیت فکر کند که اسر ایرادی دارد، این دخترک که شبیه فرشته هاست آنچه که به چشم می آید نیست...