
«سوپرمن» بعد از نبردی با «ژنرال زاد» که منجر به نابودی سیاره اش کریپتون، تلاش می کند تا دریابد غیر از خودش کس دیگری نیز نجات یافته است یا خیر. به همین دلیل شش سال از دنیا دور می می ماند. زمانی که باز می گردد درمی یابد که دنیا به قهرمانی چون او دیگر نیازی ندارد و محبوبش «لوا لین» نیز در غیاب او صاحب معشوق و زندگی تازه ای شده است. همزمان دشمن قدیمی او، «لکس لاتور» شیطان صفت نیز که به تازگی از زندان آزاد شده، سرگرم طراحی نقشه های پلید تازه ای است. سوپرمن برای نجات دنیا و به چنگ آوردن عشق محبوب پیشین خود ناچار به مبارزه در دو جبهه می شود.

سال ۵۰۰ میلادی ، دانمارک گرندل ( اینگوار سیگوردسان ) دیوی است که در کودکی اش ، روتگار ( استلان اسکرزگارد ) شاه دانمارک ، پدرش را به خاطر دزدیدن ماهی کشته است . گرندل به خاطر انتقام دست به کشتن افراد روتگار می زند . بیوولف ( جرارد باتلر ) قهرمان اسطوره ای گیت لند ( کشورهای اسکاندیناوی ) خبر این کشتن را می شنود…